2015-11-22 16:33:20
2015-11-22 15:58:41
2016-09-04 06:52:03
Слова Homeira
با تو بودن خاک خوبم
خواهشه یک انتظاره
...
چه خوش صید دلم کردی
بنازم چشم مستت را
...
الهی بمیری
که دیگر بدونم کجایی
...
به جزقصه این عشق چی گفتم چی شنفتم
همش درد دلم بود اگهقصه می گفتم
...
الله اکبر الله اکبر
ایران من شو صحرای محشر
...
تو اونجاومن اینجا امان از درد دوری
من ماندم و رویاها نه شوق ونه سروری
...
آسمون چه مهربونی، با دلم تو همزبونی
تو که درد این دل شکسته رو خودت میدونی
...
تا نفس تو سینه دارم
روز و شب همینه کارم
...
عاشق معاشق ترم کن بسوزون خاکسترم کن 2
دیوونم کردی و رفتی بیا دیوونه ترم کن 2
...
بریز عطر نگاهتو به کامم
که لبریز محبت شده جامم
...
عشق تو آواز منه
زمزمه ساز منه
...
اگه از در ودیوار می و مستی بباره
می دو نم که زمونه واسم هیچی نداره
...
از خانمان آواره اماز دست عشقاز دست عشق
سر گشته و بیچاره اماز دست عشقاز دست عشق2
...
با اون نگار بیوفا هزار تا کار دارم
خبر نداره من براش چوبه دار دارم
...
درد جان سوز مرا، پروانه که داند که چیست
او به پای شمع میسوزد، مرا این باک نیست
...
پرنده های در به در میان دوباره از سفر
آسمان و پر می کنن سر بره از شعر و غزل
...
بهار بهار امسال موقعه کار امسال
بجای جو و گندم کاشتن دار امسال
...
ما را گلی از روی تو چیدن نگذارند
چیدن چه خیال است که دیدن نگذارند
...
با دل من
این ندیده وفا
...
در بهار زندگی احساس پیری میکنم
با همه آزادگی فکر اسیری میکنم
...
طفلک دل منطفلک دل من
این مرغ عاشق که عمری پی عشق رفت عاشقانه
...
ای خداتقدیر ما راگر نوشتی این چنین
پس عطا کنطاقتی بر سر نوشتی این چنین
...
برگرد بیا به خونه امید آخرینم
خدا خودش میدونه تویی عزیزترینم
...
باور ندارم آه ای خدا این زندگی رو
باور ندارم كنج قفس این بندگی رو
...
باز شب اومد شب اومد شب اومد شب
باز تب اومد تب اومد تب اومد تب
...
(در دستگاه سه گاه)
(حمیرا ؛ گوشه مغلوب به درآمد سه گاه)
...
من طالب وصلت نبودم گر سوی بامت پر گشودم
گفتم مگر جویم تو را در خلوت دل دنبال دل افتاده ام منزل به منزل
...
بخند به روی دنیا دنیا به روت بخنده
بزار که رنج و غصه بار سفر ببنده
...
به خاطر تو غرق گریه شدم تا لب تو پر از شهد خنده شده
نهال قدت سر کشیده اگر برگ و بار من از ریشه کنده شده
...
دل خون شد از امید و نشد یار یار من
ای وای بر من و بده امیدوار من
...
ای رفیقان طریقت ای رفیقان طریقت مست ومستم روز و شب
سال وماه هست کار و بارم سال و ماه هست کار و بارم
...
من از بی نیازی به ثروت رسیدم
که از بی نیازان غنی تر ندیدم
...
آنقدر درد درون را در دل خود ریختم
تا که خود با درد هستی سوز خود آمیختم
...
دلا چه کشیدی همیشه دویدی ولی به نهایت نبوده رهت
جز آنکه شکستی چو شیشه آهی چه بوده خدا را مگر گنهت
...
چه آسون میشه گریون
بیا بیا اشکامو پاک کن
...
مپرس از شب من ز سوز تب من
برو برو بیوفایی بیوفایی
...
به خاطر تو غرق گریه شدم تا لب تو پر از شهد خنده شده
نهال قدت سر کشیده اگر برگ و بار من از ریشه کنده شده
...
شب اومد داغ از تبمدیوونه جون بر لبم
عشقم تو کجایی
...
چه خوش صید دلم کردی
بنازم چشم مستت را
...
گل کرده پونه دوباره در سینه دلم بیقراره
دردت بجونم الهی برگردو بیا تا بهاره
...
ای داد بیداد ای داد بیداد باز امشب هوا مثل هرشبه
حال عاشقا مثل هرشبه درد بی دوا مثل هرشبه
...
آهای شما که عاشقین
حقیقتو به من بگین
...
الا یا ایها الساقیالا یا ایهاالساقی
ادر کاسا و ناولها ادر کاسا و ناولها
...
میخوام برم دریا کنار دریا کنار هنوز قشنگه
آخ میدونم از سبزه زار تا شالی زار هنوز قشنگه
...
ای که مثل من هنوز عاشق و دل باخته ای
ای که با درد جدایی مثل من ساخته ایی
...
دل دیونه من هنوز در اشتباه
اگر چه مهربونهولی غرق گناه
...
بس که از عشق تو حلقه بر در بسته زدم
ماندم از رفتن و ناله از دل خسته زدم
...
بیا بی تو عزیزم دل من غصه داره
نمی خوام تو بدونی نگا هم گریه داره
...
بیا كه با تو باره سفر ببنده این دل
خدا نیاره اون روز تنها بمونه این دل تنها بمونه این دل
...
بیا که چشمم روز و شب به راهه
روزم مثل دو چشم تو سیاهه
...
دلی که شکست دلی که شکست
دیگه شکسته
...
شنیدم چون دل من دل تو بیقراره
تو هم در انتظاری که برگردم دوباره
...
دلت میاد دل منو رها کنی
دلت میاد منو ز خود جدا کنی
...
شب تاریک و من تنها
اسیر خسته ی غمها
...
شاد و خندان اومدم به جمع یاران اومدم
واسه دیدن شما راه فراوان اومدم
...
بذار بگم دیوونتم آره دیوونتم من
نشکن منو به سنگ غم چراغ خونه تم من
...
الهی دشمنت را خسته بینم
به سینه اش خنجری تا دسته بینم
...
راهم از تو دوره دوره
دل من مگه سنگ صبوره
...
همه میدونن دوستت دارم میدونن می بینند که با همیم
مثل دو تا کفتر تو هوا به خدا واسه هم پر میزنیم
...
هرنیمه شبدیوانه ای در گوشه ویرانه ای
گوید به خود افسانه ای از دست عشقاز دست عشق
...
من که فقط توی دنیا همیشهبا تو بودم
هیچ یاد من نکردی هر جاباهات نبو دم
...
از عشق تا گفتی
عاشقت شدم من
...
ای بخت یه بار منو از انتظار تو زندگی درآر
فقط فقط یه بار واسه یه منتظرخبر خوش بیار
...
حواسم وپرت میکنه صدای مثل بلبلت
یه جوری آواز میخونی انگار که مرده گلت
...
مثل لحظه های شرم
آب میشم آب میشم تو حرم بوسه های تو
...
دلم تنگهبازم برای خاکم
برای سرزمین خوب و پاکم
...
آتش از دل میکشد سر
مرغ روحم میزند پر
...
ای بهار نو رسیده
سبزه های نو دمیده
...
از تو ای بلای جون گذشتم
از تو ای نامهربون گذشتم
...
هنوز این دیوار سنگی سایه بون واسه من
سقف کوتاه اتاقم آسمون واسه من
...
اگر گویم اگر گویم من از چشمان او افسانه ای را
حدیث چشم او ریزد به هم میخانه ای را
...
کجایی در شب هجرانکجایی در شب هجران
که زاری های من بینی
...
شب بلند و دل من در تب و تابه وای
لحظه هام همه پر از حسرت خوابه وای
...
ببین من هنوزم نفس می کشم
نفس در هوای قفس می کشم
...
کجایی در شب هجران کجایی در شب هجران
که زاری های من بینی
...
یه جدولم که خونه هاش همیشه خالی می مونه
یه جدولم که حرفاشو جز تو کسی نمی دونه
...
ای جهان خواران ظالم ، ای فقط در ظلم عالم
دست نمی شویید چرا از سرنوشت مردمان
...
عاقبت این زندگی دو روزه
آرزو کردی که دلم بسوزه
...
بی تو من هیچم در این دنیای عشق
بی تو غمگینم ز هر آوای عشق
...
سبزه و جنگل دریا و ساحل
كی میره از یاد كی میره از دل
...
مگه صدام نمی رسه یکی به دادم برسه
زندونی غربت شدندیگه بسه دیگه بسه دیگه بسه
...
ای دل دیوونه نگفتم که عشق
از همه جا بی خبرت میکنه
...
من از تو می نویسم کلام تازه ای
تو از من می نویسی که پر آوازه ای
...
رفتی آخر دلمو به خون کشوندی
صفحه صفحه دفتر عمرو سوزوندی
...
لحظه ی خدافظی به سینه ام فشردمت
اشک چشمام جاری شد دست خدا سپردمت
...
از تو ندارم من گله
شکایت من ار دله
...
ای مهتاب عشق بتاب
ای باران عشق ببار
...
به کنار لاله و گل
زغمت چنان خموشم
...
عطر شکوفه داری مثل گل بهاری
وقتی که از راه می یای شادی و شور می یاری
...
ای صدای آسمانی
ای مقدس
...
در جان که کرده منزل در جان که کرده منزل
جانان ما محمدجانان ما محمد
...
از محبت بس که دیدم رنج و محنت
فرق محنت را ندانم از محبت
...
مستی چشمای سیاهم ببین
یه دنیا عشق و تو نگاهم ببین
...
مسافر غریب یه راه بی نشونم
میخوام برم گم بشم اینجا دیگه نمونم
...
کاشکی غم و دردمون
این خونه ی سردمون
...
نگاراوقت آن آمد . نگاراوقت آن آمد
که یک دمزآن من باشی . که یک دمزآن من باشی2
...
تو رفتی دیگری آمد که او هم می رود فردا
دلم دیگر به تنگ آمد از این بدرود جان فرسا
...
دیونه خاکت منم
عاشق دل پاکت منم
...
بهار که زیبا میشه
لاله و گل وا میشه
...
اگر با دل مهربان تو من بی وفا شده ام * پشیمانم
اگر به غیر تو در جهان به کسی آشنا شده ام *پشیمانم
...
پلّه پلّه تا ملاقات خدا می روم
بی تحمّل سوی عرش کبریا می روم
...
ای رفیقان طریقت ای رفیقان طریقتمست ومستم روز و شب
سال وماه هست کار و بارم سال و ماه هست کار و بارم
...
ای آشنای خوبم تا زوده برگرد
دیوونه ی تو رو دوری دیوونه تر کرد
...
دل دیگه زاری نکن
اشکامو جاری نکن
...
خدایا تو خود این وجود مرا سراسر همه تار و پود مرا
به عشق و مستی سرشتی اگر یا غم عشق او از سرم کن به در
...
گوش بده صدامو گوش بده
آخه من هنوز یه عاشقم گوش بده
...
غم مخور خورشید اگه رفته توی ابر سیاه
غم مخور چندی اگه تیره شده چهره ماه
...
در این جهان از مهربانی
دیگر نمی بینم نشانی
...
شب تاریک و من تنها
اسیری خسته ی غمها
...
با تو و عشقت به وفا نشستم
دل به امید دیدن تو بستم
...
یکی تو فکر عشقهیکی تو فکر یاره
یکی همیشه مست ویکی منم که بی تو بی قراره
...
شبهای کردستانمهتابه مهتابه
او در حجل یارشبی تابهبی تابه
...
با تو و عشقت به وفا نشستم
دل به امید دیدن تو بستم
...
شهنشاها جان و دلت از فیض حق بهره ور بادا
گل روی شهبانویت از روی گل تازه تر بادا
...
چون پرستوهای به کوچ نشسته
به کوچ نشسته
...
ای سرزمین عاشقان سلام بر تو
ای خاك خوب مهربان سلام بر تو
...
سوختن و ساختن هم حدی داره
درد نشناختن حدی داره
...
زیور به خود مبند که زیبا ببینمت
با دیگران مباش که تنها ببینمت
...
مده بادهز جام غمخودم غم دارم2
عزیز من در این دنیا تو را کم دارم
...
ترسم فراموشم کنی
اگر دل سنگت با دل من نا مهربونه
...
نه عیدنه بهارهنه سوغات دیاره
نه شب دراز یلداست نه روزی که جشن یاره
...
تو بمانی
توبمانی که تو جانی در برم
...
تو دل من تو دل من غم فراوونه
دو چشم من دو چشم من
...
وفا با تو ای مه روا نبود
سنگین دلان را وفا نبود
...
وقتیکه عشق میادوقتیکه عشق میاد
سفره رنگینی داره که نگو
...
من از اونام که عشقم تو راه عشق فدا بشم
دستی بکش روی سرم که عاشق نوازشم
...
وقتی که تو رفتی
خورشید نمرده
...
تو بیا که یارمی صاحب اختیارمی تو عزیز دلمی آخه من چی کار کنم که بگی عاشقمی
من می خوام سر بزارم رو شونه هات بخونم از خودم و دلم برات
...
با جدایی هات کرده بودی داغم
چرا اومدی دوباره سراغم
...
اگه بدونم به رقیبم دل خود باختی وای وای
بین منو قلب خودت فاصله انداختی وای وای
...
من که اون برق نگات یادم نمیره
های های گریه هات یادم نمیره
...
آخ یادش بخیر اون روزا که ما باهم آشیونه داشتیم
تو شعر و کتاب تو جام شراب حرف عاشقونه داشتیم
...
فغان ز یار حق ناشناس من
که برده هوش و حواس من
...
ای یگانه
ای تو مثل من غمین
...
امروز آفتاب از کدوم ور در اومد
که تو غایب دوباره پیدا شدی
...