2019-07-21 18:12:51
2019-02-25 08:28:14
2019-12-30 03:56:54
2012-07-09 14:44:22
Lời: Ali Lohrasbi
برو هر جای این دنیا که می خوای
تو اینجایی توی قلبم تو خونم
...
تو رو حتی تو رویا هم ندیدم
ولی یه عمر جات خالیه پیشم
...
تو بامن بودی از آغاز قصه
از اون جایی که تو دنیا نبودم
...
عسل خاتون من صبر من وما رو بلد نیست
ستاره چین من انکار فردا رو بلد نیست
...
نمیدونم از کدوم ستاره میبینی منو
چشماتو میبندیو دوباره میبینی منو
...
می خوام از آینه ها دل بکنم
اما دل نمیذاره
...
مون ولی به خاطر غرور خسته ام برو
برو ولی به خاطر دل شکسته ام بمون
...
با من بمان این روزها، با من که تنها مانده ام
تقدیر خود را خط به خط در چشمهایت خوانده ام
...
ببار بارون که اینجا شکل زندونه
ببار بارون دلبی طاقتم خونه
...
بازم دوباره دیدم ازم جدایی
باز خاطراتت واسم شده تداعی
...
بازم دوباره دیدم ازم جدایی
باز خاطراتت واسم شده تداعی
...
هر چی مونده تو دلت به من بگو ، خیلی ها از حال ما دورن رفیق
این همه گلاب و بارون واسه چی ، مگه اقیانوس رو می شورن رفیق
...
به من بفهمون کجای سرنوشتم
دارم میرم جهنم یا راهی بهشتم
...
باز هم دوباره دیدم ازم جدایی
باز خاطراتت واسم شده تداعی
...
اونی که مدعی بود عاشقته
اونی که مدعی بود عاشقته
...
دل بی طاقت من دیگه آروم نداره
عاشق رسیدنه باز منو جا می ذاره
...
من کجای این سفر باید تو رو پیدا کنم تو که جاده ها نمی تونن بگیرن ردتو
بی تو بودن کار من نیست
...
من و تو هر دو درگیر یه حسیم
همین حس عزیز با تو بودن
...
چشمامو می بندم یادم بره رفتی
یادم بره بی تو گم میشه خوشبختی
...
دل من یه دنیا درده دل تو یه دنیا امید
تو بیا و مرهمم باش توی سرما مثل خورشید
...
حال من دست خودم نیست ، دیگه آروم نمی گیرم
دلم از کسی گرفته که میخوام براش بمیرم
...
تو رو از خاطرم برده (برده) ، تب تلخ فراموشی
دارم خو می کنم با این ، فراموشی و خاموشی
...
اگه فاصله افتاده ، اگه من با خودم سردم
تو کاری با دلم کردی که فکرشم نمیکردم
...
وقتی دل دیوونه/بی تو داره میمیره
وقتی داری میریی/قلبم پیش تو گیره
...
میون شهر قصه مون،صدای آشنایی نیست
تو جاده های عاطفه،نشون رد پایی نیست
...
دستاتو از دستم نگیر طاقت ندارم
این دوریو از سر بگیری کم میارم
...
سوسوی فانوس نگاه تو
آرامش این راه تاریکت
...
با تو از ستاره گفتم با تو از ترانه گفتم
با تو از هر چی که خواستی شعر عاشقانه گفتم
...
وقتی به تو فک میکنم گریه امونم نمیده
فرصت اینکه یه نفس آروم بمونم نمیده
...
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهوونه ی هر عاشق واسه زنده بودنی
...
تنها نرو، این راه رفتن نیست
دنیای تو، چیزی به جز من نیست
...
فرشته های دنیا رو صدا کن
چشای نازتو رو به خدا کن
...
کار من و دل دیگه تمومه زندگی واسه ما حرومه
کار من و دل دیگه تمومه زندگی واسه ما تمومه
...
انگاری بوی تو بود زل زده بود به گریه هام
جمعه نبودنت خندیده بود به هفته هام
...
خوب فکر کن که من توی تنهاییات توی دلتنگیات
کی بودم برا تو تا کجا موندم به پای تو
...
تورو از خاطرم برده تب تلخ فراموشی
دارم خو می کنم با این فراموشی و خاموشی
...
تو هر جایی که باشی، خونه اونجاست
بزار، یک لحظه این رؤیای من شه
...
فاصله اگه زیاده بین ما تا شهر خورشید
میشه تصویر امیدو توی آینه دلا دید
...
من این پایین نشستم سرد و بی روح
تو داری می رسی به قله ی کوه
...
زیر بار کوله بار
خاطراتتو شکستم,شکستم
...
من دماوندم که
پای تو می مونم
...
واسه تو ترانه میگم بشکن این لب سکوتو
بگیر از این همه شوقم اون نگاه برهوتو
...
نگو میترسه از ترکش، نگو میسوزه رو دریا،
دلش دریای آتیشه، تو چی میدونی از لیلا؟
...
کی می تونه جای اسمت توی شعر من بشینه
توی این مرثیه امشب جای اسمت نقطه چینه
...
نمیدونم از کدوم ستاره میبینی منو
چشماتو میبندیو دوباره میبینی منو
...
تو همون رویایی من پر از مجنونم
من دماوندم که پای تو می مونم
...
هر چی مونده تو دلت به من بگو
خیلی ها از حال ما دورن رفیق
...
هوای امشبم با فکرت خرابه
بدون تو خورشید محاله بتابه
...
تو و این بیراهه ها
این عبور شیشه ای
...
تو برگ ریز اشکات، چشامو خبر کن
به جادوی لبخند، غمو بی اثر کن
...
تو غبار بی کسی هام گمشدم پیدا نمیشم به زمین می خورم اما تو نباشی پا نمیشم
لحظه ها بی تو همیشه بوی انتظار می گیرن
...
اونی که مدعی بود عاشقته
تو رو تو فاصله ها تنها گذاشت
...
الان ای کاش نزدیک تو بودم/تو این راه مه آلود شمالی
با این آهنگ دارم دیوونه میشم/پر از بغضم فقط جای تو خالی
...
از این راهرو یک نفر رد شده
که عطرش همونه که تو می زنی
...
از نگات معلومه/همه چیزو دیدی
از چشام معلوم نیست/از کجا فهمیدی
...
صدان کن این دم آخر
آخه فردا دیگه دیره
...
هنوز عادت به تنهایی ندارم
باید هرجوریه طاقت بیارم
...
می رم تنها می رم اونور دنیا
می رم پیدا کنم رویای رویا
...
ای ترانه ساز تنها ای ستاره پوش خسته
چرا بغض صد ترانه توی اندوهت شکسته
...
از این تصمیم بیهوده چه چیزی قسمتم بوده
نگو با من از این خواستن که حسرت همدمم بوده
...
تو با من بودی از آغاز قصه
از اونجایی که تو دنیا نبودم
...
هرچی مونده تو دلت به من بگو خیلی ها از حال ما دورن رفیق
این همه گلاب و بارون واسه چی مگه اقیانوس رو میشورن رفیق
...
برای من وطن یعنی تن تو
تنی که با گلوله خو گرفته
...
یه روز سرد پائیزی ، که باز از غصه لبریزی
می یای با کوله بار غم ، چه اشکا که نمی ریزی
...
با این که می دونم دلت با من یکی نیست
با این که می بینم به رفتن مبتلایی
...