2019-05-13 07:50:34
2019-02-25 07:36:48
2018-02-20 07:13:10
2014-09-15 04:48:15
2014-10-24 00:16:17
2016-09-04 06:30:57
Слова Kaveh Yaghmaee
حرف من ، حرف خودم نیست
حرف خاکه ، حرف ریشست
...
از این پرده های سکوت
از این لحظه های خودم
...
با سحرگاهی که میآمیزد باور ریزش برگ
فصل آغاز تگرگ
...
غروب دلتنگی ما . سرک کشید تو کوچه ها
روزای دل مرده و سرد . رفت و به جاش گرمی اومد
...
چی بگم وقتی که چشمات منو گم کرده تو بارون
وقت شوق با تو بودن شده شعر من شبخون
...
یادته بهم می گفتی، دیگه تنهات نمی زارم
پای لحظه هات می شینم، رو دلت پا نمی زارم
...
توی جاده، تک و تنها
یه مسافر توی شب ها
...
می خوام از باغ بزرگ آسمون سبدهای پرستاره بردارم
واسه خوشحالی مرغ آرزوم توی شهر بذر ستاره بکارم
...
یه کوچه عاشق دیوونه های دوره گردش بود
هزارتا جای چا روی تن زخمی و سردش بود
...
باورم کن . من هنوز مترسک باغ جنونم
عمریه مسافری و من هنوز غرق سکونم
...
حس می کنمت
همین جا روبروی خودم
...
تو اگه پرنده باشی چشمای من آسمونه
راز این پنجره هارو کسی جز من نمی دونه
...
گریه نکن صدف زیبای دریا
مرواریده تو یه روزی می شه پیدا
...
یکی جای دست و پاهاش، دادنش چندتا ستاره
یکی اون ستاره هارم، جای دست و پاش نداره
...
تو بیا مثل قدیم . بندی از این ترانه شو
واسه دل گرمی واژه . بهترین بهانه شو
...
خورجین باد پر شده از گلایه
تو این روزای سخت و پر کنایه
...
یک آسمان اشاره . یک کوه استعاره
یک دست زخمی و ساز . رویای بی ستاره
...
یه ترانه ست توی قلبم که نگفتمش هنوزم
واسه گفتن یه سطرش عمریه دارم میسوزم
...
همه چی ساده شروع شد
تو مسیر یه خیابون
...
توی کوچه تو سرما یکی هر شب می سوزه تو خواب
تا تو کنار یه ساحل، بسوزه تنت از آفتاب
...