2018-02-11 06:35:38
2014-05-27 22:46:25
2014-05-27 22:58:46
2021-12-19 06:44:16
Слова Hamid Khandan
ای زلال روشن عشقای پناه شب اندوه
قطره قطره قصه داری از غم ویرونیه کوه
...
شب منتظر رنگ چشات بود
آفتاب نگران خنده هات بود
...
بارون بارون بارون بارون
بارون میاد دوباره
...
شمع عاشقیت اگه باز نشسته رو به باد
باز نبر مارو ز یاد بی خیال شوبی خیال شو
...
دلم تنگه دلم تنگه نفس با من سر جنگ زمونه با من خستههمیشه شیشه و سنگ
نفس تو سینه خاموش به دل شعرم فراموشه یک عمر این دل عاشق فقط محتاج اغوش فقط محتاج اغوش
...
تیتراژ فیلم قلبهای نا آرام
...
سلام ای عزیزم تو رفتی میدونم
بدون تو اینجا چه تنها میمونم
...
خودمونیم ولی می شد
قصه اینجوری نباشه
...
یه نگاه پر حرارت ، دل آشنا رو باختی
از صدای خسته ی من ، من کوچی رو شناختی
...
ماهی قرمز عاشق * میون دریای آبی
داره دلتنگ میخونه* اشکای زلال پاکش
...
بهت حق میدم عاشق شی اگر چه بی تو میمیرم
تو رو آهسته میبخشم تو که بی من سفر کردی
...
یه اتفاق ساده بودتمون ما کنار توست
یه خاطره برای من یه حادثه برای تو
...
[ مانی ]
مینویسم با سکوتم مثل رویا مثل یه خواب
...
شروع این قصه تویی آخر این قصه منم
بذار که بعض آخرو رو شونه توبشم
...
یکی بود یکی نبود زیر این طاق کبود
توی دامن یه دشت جنگل قشنگی بود
...