2014-02-07 16:55:53
2014-03-19 22:40:19
2015-02-02 20:20:11
2015-11-09 17:56:21
2011-10-04 06:35:44
2014-03-28 22:13:49
2011-10-04 06:35:47
2010-09-19 19:48:13
2011-12-14 03:29:49
2012-04-15 23:14:41
2014-06-11 21:42:14
2017-06-17 06:44:28
2014-03-25 21:42:38
2012-07-06 00:28:03
2014-03-24 05:03:17
2014-02-14 18:40:14
2013-08-30 14:38:13
2014-11-09 21:38:36
2014-10-26 23:45:26
2011-12-10 19:30:59
2019-02-17 01:29:01
2019-07-15 14:55:54
2016-08-29 05:49:51
2012-01-17 01:28:38
2016-06-05 23:54:09
2014-09-08 23:08:04
2014-09-08 23:36:45
2011-10-04 06:39:12
2015-05-10 05:46:22
2015-06-07 21:28:10
2019-10-21 05:09:12
2012-06-10 07:32:09
2011-12-03 22:54:02
2011-10-04 06:38:17
2010-11-21 17:07:08
2011-10-04 06:38:18
2012-12-08 20:57:59
2011-10-04 06:39:16
2014-04-14 19:30:54
2014-11-11 02:28:12
2014-10-30 23:45:26
Слова Farid Zoland
آبی آبی مهتابی
آبی تر از هر آبی
...
آهای مردم دنیا
آهای مردم دنیا
...
اخماتو وا کن پسرو سرتو بالا کن دخترو
همگی بریم قاشق زنی حالا دیگه بسه دشمنی
...
یکی با خنده آمد از پس راه
یکی با گریه ای مغموم گم شد
...
اتل متل توتوله هنوز گل گلوله
هر کی گذشته از عشق تو امتحان قبوله
...
اتل متل توتوله هنوز گل گلوله
هر کی گذشته از عشق تو امتحان قبوله
...
شعله زد عشق و من از نو
نو شدم
...
دل من آئینه ست
روشن و صاف
...
با قافیه، بی قافیه
بگو که گریه کافیه، بگو که گریه کافیه
...
شب من عطر تو داره تو رو باز یادم میاره از در و دیواره دنیا عطر یاد تو می باره
از همه جا و هر نفس یاد تو می بارد و بس باغ بنفشه ها هنوز یاد تو را دارد و بس پشت دریچه های شب در بالا در هوای شب یاد تو پرسه می زند هر گوشه و هر جای شب گناه گل ها رو ببخش عطر تو دزدین اگر نسیم شب مقصر است که از تو می دهد خبر
...
باران تویی عطر تو در شبم خوش است
درمان تویی وقتی که دنیا ناخوش است
...
بی همگان به سر شود . بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم . جای دگر نمیشود
...
بگو ای یار بگو ای وفادار بگو
از سر بلند عشق بر سر دار بگو
...
اگر حرفی، سرودی روی لب ها نیست
و زنگ نعره ای در گوش شب ها نیست
...
بی همگان به سر شود ، بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم ، جای دگر نمی شود
...
زیبای نازآلودگی، دل¬دل نکن آسیمه¬سر حضورتو رها کن از بهانه¬های مختصر
با ساعت اندازه نگیر، شبی رو که شب منه جاده¬ها تعطیلن همه، جدا شدن قدغنه
...
زیر این گنبد نیلی ، زیر این چرخ کبود
توی یک صحرای دور، یه برج پیر و کهنه بود
...
توی بهت چشم من
درد ناباوریه
...
کجای این جنگل شب
پنهون می شی خورشیدکم
...
اومدی خونهی من، دیدی چهها شد؟
پردهها آبی شدن و پنجره وا شد
...
به دادم برس ای اشک دلم خیلی گرفته
نگو از دوری کی نپرس از چی گرفته
...
تو نیستی و صدای تو
هوای خوب این خونه هست
...
من خراب دل خویشم نه خراب کس دیگر
این منم این که گشودست به من تیغه خنجر
...
ساکت من عید صدا مبارک
وقت خوش ترانه ها مبارک
...
ای کاش فرصتی بود حتی برای یک بار
با تو نفس کشیدن میشد دوباره تکرار
...
برای گفتن من ، شعر هم به گل مانده
نمانده عمری و صدها سخن به دل مانده
...
گرفتارم گرفتارم
به دست من گرفتارم
...
آسون نشو ای همسفر
ویرون نشو ای در به در
...
در به در همیشگی
کولی صد ساله منم
...
غریبه آی غریبه آی غریبه
عجب چشمای تو عاشق فریبه
...
غریبه آی غریبه آی غریبه
عجب چشمای تو عاشق فریبه
...
گل من گوهر من کاش اینجا بودی
جان من جان من جوهر من کاش اینجا بودی
...
از اون روزا که قلبا نزدیک تر از امروز بود
آواز همشهری یام صمیمی و دلسوز بود
...
به تو از تو می نویسم
به تو ای همیشه در یاد
...
به تو از تو می نویسم
به تو ای همیشه در یاد
...
وقتی به تو فکر می کنم حضورتو حس می کنم
لحظه به لحظه هر طرفعبورتو حس می کنم
...
همشهری همشهری
انگار که با ما قهری
...
آغوش تو حادثه ای مبارک
زیر بارون رهایی بادبادک
...
اگرچه جای دل دریای خون در سینه دارم
ولی در عشق تو دریایی از دل کم می آرم
...
مرا از خویشتن بیگانه کردی
جان شیرینم جان شیرینم جان شیرینم
...
در جواب نامه ی تو
نارفیق از تو نوشتم
...
من برای زنده بودن
جستجوی تازه می خواهم
...
منم که جنگلی بی زمین بود
به جرم کشف گل در اوین بودم
...
من هنوز خواب میبینم که دوره دوره ی وفاست
که اعتبار عشق به جاست دنیا به کام آدماست
...
ای زمین خشک و تشنه ای که در تو ریشه دارم
ای همه دارو ندارم از غم تو سوگوارم
...
ای خالق هر قصه من این منو این تو
بر ساز دلم زخمه بزن این منو این تو
...
خوشم خوشم چنان خوشم،که غصه هامو می کشم
خوشم که از تو پر شدم جایی که دستام خالیه
...
هنوز هم در انتظارت پشت پنجره میشینم
تا که شاید سایه تو روزی در خم کوچه ببینم
...
من از تو یاد گرفتم
که تن به یاس بشویم
...
منو از یاد بردین ، من همون ایرانم
وقتی رفتین ، گریه کردم توی اون فصل غم آلود
...
برای من که خسته ام
که بی ثمر نشسته ام
...
سکوت از هر طرف جاری هوای خانه تاریک است
میان زندگی با مرگ پل ویرون و باریک است
...
اون دوتا مست چشات
منو خوابم میکنه
...
ماه باید یک شبی مهمونی کنه
پیشتون مهتابو قربونی کنه
...
در کوچهای که جز تو آواز عابری نیست
در دفتری که جز تو شعری و شاعری نیست
...
گم ترین گم شده ام
تو مرا پیدا کن
...
من و تو هم یه شهر جادو داریم، آخ چه داریم
رو بیرقش هم داغ سرخ بوسه جا می ذاریم
...
آه ای صدای خسته
مطرب دل شکسته
...
تو نقشهی جغرافیات دعوت به راهی شدنه
دنیات پر از ایستگاه پر از ترن های رفتنه
...
من تو را می بینم استخوانی بر پوست
به گدایی رفتی بر در دشمن و دوست
...
ای غم مقدس عشق ، درد عاشقانه ی من
ای دلیل زنده بودن ، بهترین بهانه ی من
...
ای نازنین ای نازنین در آینه ما را ببین
از شرم این صد چهره ها در آینه افتاده چین
...
هر گوشه ی این حهان تو را میجویم
در اوج سکوتم تو را میگویم
...
وقتی شب سر می رسه
سیاهی از سر میگیره
...
حس دلچسبی دارم خواب هستم انگار
مهمونی برای تو شاد باش بسیار
...
حس دلچسبی دارم خواب هستم انگار
مهمونی برای تو شاد باش بسیار
...
اینک زیر نورافکن اوج شعرمن آخرین پرده قصه ، قصۀ مردی که غرورش را رها نکرده
هر چه ، هرچه که بود مثل فانوس گرم و روشن بود مثل هیچکس نبود شبیه من بود،
...
گفتی ازعشقم حذرکن چه بد کردم نکردم
یادمو ازسر بدر کن چه بد کردم نکردم
...
تو روزنهء نوری درخانهء ظلمت پوش
دیباچهء آوازی برمتن شب خاموش
...
تو ای تنهای معصومم
چه درد آور سفر کردی
...
سلام من به تو یار قدیمی
منم همون هوادار قدیمی
...
توی این شهر فرنگ
همه چی رنگ ووارنگ
...
اومدی صداتو قربون این همه وفاتو قربون
می دونی که جات تو قلب یاره
...
اومدی صداتو قربون این همه وفاتو قربون
می دونی که جات تو قلب یاره
...
وقتی یادت همه جا خاطره سازی میکنه
چشم من به یاد تو ستاره بازی میکنه
...
وقتی تو شب گم میشدم ستاره شب شکن نبود
میون این شب زده ها کسی به فکر من نبود
...
دل رویا گرفته ، چه کابوسی ، مگه نه
نه خورجینی ، نه اسبی ، نه فانوسی ، مگه نه
...
هنوز میشه تو چشات خیلی چیزا رو تازه کرد
میشه با گرگر دستای تو خیلی کارا کرد
...
سکوتت را ندانستم
نگاهم را نفهمیدی
...
دلم مثل دلت خونه شقایق
چشام دریای بارونه شقایق
...
این روزا که شهر عشق خالی ترین شهر خداست
خنجر نامردمی حتی تو دست سایه هاست
...
رنگ چشمات مرکبه ، مرکب مشق های من
رنگ همون مشق های سرد که مونده رو دستای من
...
هزاران بار ما را سوخت
حریق حادثه تا مرز خاکستر
...
طاقت من طاقت دل طاقت سنگ است
غزل پریده رنگ است دل ترانه تنگ است
...
تاریخ مرگ و ماتم است
تقوم کهنه روی میز
...
نه زمین خاک قدیمی نه هوا همون هواست
تاچشام کار میکنه هرچی که مونده نا بجاست
...
تنهایی سمج منو تنها بذار
دست از سرم بردار
...
مثل من کسی تو عشق فنا نمیشه
واسه من عشق و خدا دوتا نمیشه
...
تورا نگاه میکنم که خفتهای کنار من
پس از تمام اضطراب ، عذاب و انتظار من
...
همه ما وارثیم وارث عذاب عشق
سهم اون کس بیشتره که میشه خراب عشق
...
دیدی ای دل که غم عشق، دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
...
ای بداد من رسیده
تو روزای خود شکستن
...
از اونور شبای خیس از اونور پنجره ها
از همه ذرات زمین از همه پنجره ها
...
اسم تو، گل
شکل تو، گل
...
دستامو که بگیری در من شکفته می شی
چشماتو که ببندی زیبای خفته می شی
...
دستامو که بگیری در من شکفته می شی
چشماتو که ببندی زیبای خفته می شی
...
همین که یاد تو با منه زیباست
به عشقت نبض من میزنه زیباست
...