2012-07-09 14:40:29
2012-07-06 14:09:20
2011-03-20 15:29:26
2014-06-10 20:01:31
2015-08-31 15:40:51
2012-04-16 03:20:00
2015-11-08 02:21:46
2013-09-27 11:24:11
2015-09-20 21:34:42
Letra por Ahoura Iman
ستاره بود ، غزل بود
ترانه بود و تو بودی
...
باران که میبارد تو می آیی
باران گل باران نیلوفر
...
اهل باران،اهل دریا
اهل اندوه غروبیم
...
تو از قبیله ی باران تو از سلاله شبنم
دلیل هستی حوا گواه عفت مریم
...
دلم گرفت ای هم نفس
پرم شکست تو این قفس
...
دو نیمه خاموش
دو نیمه خسته
...
(تنهایم،تنهای تنهایم
آزاد از امروز و فردایم)
...
مرو ای دوست مرو ای دوست
مرو از دست من ای یارکه منم زنده به بوی تو
...
دل به غم سپرده ام در عبور سال ها
زخمی از زمانه و خسته از خیال ها
...
شوق سفر نداشتی قصد گذر نذاشتی
من با تو زنده بودم اما خبر نداشتی
...
شوق سفر نداشتی , قصد گذر نداشتی
من با تو زنده بودم , اما خبر نداشتی , اما خبر نداشتی …
...
تموم شد ترانه
به پایان رسیدم
...
بخون، بخون ترانه خون
ترانه رو ترانه کن
...
وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
...
نه از خاکم ،نه از بادم
نه در بندم، نه آزادم
...
نه میشه باورت کنم
نه میشه از تو رد بشم
...