عزیز


مازیار

منی که هر نگاهم زبون بی زبونه
هر شعر تازه من،حرفمو می رسونه
منیکه با سکوتم تو رو صدا میزنم
منیکه صبح و شامم از تو پر از نشونه
دوست دارم نگفته، برای من عزیزی
من همه شوق موندن، تویی که میگریزی
سکوت من یه رازه یه راز عاشقانه
به حرمت یه خلسه،خلسه عارفانه
شعله بدون فریاد،میکشه زبانه
دوست دارم نگفته، برای من عزیزی
من همه شوق موندن، تویی که میگریزی!