2012-06-01 13:40:54
Text av Mehrnoush
تازه داشتم باورت می کردم که رفتی
مثل شعری از برت می کردم که رفتی
...
میگذرم بی تو دوباره از خیابونای بی تو
خیس میشن خاطره هامون زیر بارونای بی تو
...
تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
...
قدم قدم فاصله توست ازم بگیر
اشاره کن فقط بهم بگو بمیر
...
همین که مینویسمو .
به واژه میکشم تورو .
...
بهم کمک نمی کنه
نوشتن از نبودنت بهم کمک نمی کنه
...
دلم میخواد صدا باشم صدای ماهی ها باشم
بگم حباب بگی حباب دلم میخواد هوا باشم
...
دلم میخواد صدا باشم؛ صدای ماهیا باشم، بگم حباب بگی حباب؛ دلم میخواد هوا باشم
دلم میخواد هوا باشم، از لب تو رها باشم؛ برای داشتن چشمات، دلم میخواد خدا باشم
...
چرا حس میکنم هستی کنارم
چر این رفتنو باور ندارم
...
من زنم همزاد بارون
هم نژاد کوه و تیشه
...