یادگار


سعید محمدی مطلق

من در کوچه های شهر عشق بس که دویدم
در انتها جز عکس ماه برم ندیدم
تو چون ماه پنهون پشت ابر نزدیک و دوری
قلبم پریشان است از این درد صبوری
مثل بارون ببار آروم به روی این تن خاکی
دوباره سبز سبزم کن بشوی از من نا پاکی
مثل آفتاب بتاب بر من به گرمی تو محتاجم
بدون عشق تو ای یار چو سلطانی بی تاجم
صدایت میزنم بشنو نگاهت میکنم دریاب
به من نزدیک ولی دوری مثل تصویر ماه بر آب
تو یاد کودکیه من چون عطر یاس رو دیوار
که مونده عکس لبخندت توی قلبم به یادگار

بگو با من
بگو با من
یگانه یار
یگانه یار
همیشه با من هر لحظه
رهایم کن
رهایم کن
از این غربت
از این غربت
شروع کن قصه ای تازه
برای من
برای من
تو جان بودی
تو جان بودی
تو جان بودی تو جان هستی
به دنبال
به دنبال
تو میگشتم
تو میگشتم
نشانم ده همان هستی

صدایت میزنم بشنو نگاهت میکنم دریاب
به من نزدیک ولی دوری مثل تصویر ماه بر آب
تو یاد کودکیه من چون عطر یاس رو دیوار
که مونده عکس لبخندت توی قلبم به یادگار

صدایت میزنم بشنو نگاهت میکنم دریاب
به من نزدیک ولی دوری مثل تصویر ماه بر آب
تو یاد کودکیه من چون عطر یاس رو دیوار
که مونده عکس لبخندت توی قلبم به یادگار