یاد تو هستم


شهره

شب شب بی صدا
عشق عشق بی ریا
من از تو بی خبر باز تو با این سفر
غم مونده تو گلوم باز از سفر نگو
دل با تو آشناست غم شوق گریه هاست
تو رو یادم نمی ره تا هست دلم تو سینه
دستای مهربونت از خاطرم نمی ره
حتی اگه بدونم دل با غمت می میره
یار دوره از دیار عشق مونده در کنار
تو یار آخرین تو صبح باوری
تو آشنای من من یار خسته تن
تو اعتبار من تو باز کنار من
تو رو یادم نمی ره تا هست دلم تو سینه
دستای مهربونت از خاطرم نمی ره
حتی اگه بدونم دل با غمت می میره
تو رو یادم نمی ره تا هست دلم تو سینه
دستای مهربونت از خاطرم نمی ره
حتی اگه بدونم دل با غمت می میره