یه پیانو یه گل سرخ


مانی رهنما

یه پیانو، یه گل سرخ، یه چراغ نیمه روشن
یه شب ستاره سوز و آخرین ترانه من
غم جمعه های سرد و یاد تلخ حرفای تو
زخم انگشتای خستم رو تن سرد پیانو
توی بن بست ترانه، دیگه خاتونی ندارم
تا دوباره یه ملودی رو گریه هاش بزارم
دیگه فرصتی نمونده واسه نت کردن فریاد
نای گریه کردنم نیست واسه تو که رفتی بر باد
روی صندلی چوبی، اینجا پشت این پیانو
میخونم که خوندنی نیست، غم تلخ حرفای تو
کوچ مهتاب و هنوزم، ندیدی با چشمای خیس
نگو از ترانه بازی، هر غمی که خوندنی نیست
یه پیانو، یه گل سرخ، یه چراغ نیمه روشن
یه شب ترانه سوز و نت به نت شکستن من
یاد گریه من و تو تو شبای بی گناهی
واسه اون ستاره هایی که میمردن اشتباهی
توی بن بست ترانه دیگه خاتونی ندارم
تا دوباره یه ملودی روی گریه هاش بذارم
دیگه فرصتی نمونده واسه نت کردن فریاد
نای گریه کردنم نیست واسه تو که رفتی بر باد