گریه


ترانه سرا: جهانبخش پازوکی
ستار

حالا که حوصلمون از خودمون سر رفته
حال قلبای شکسته رو به بدتر رفته
تا میای بگی که من با تو صداقت دارم
میون قلب حقیقت نیش خنجر رفته
بذارین گریه کنم بذارین گریه کنم
عمر من فاصله را پیموده است
سرزنش کردن من بیهوده است
در شناسایی پاکی ز دلا
سهم من از همه کمتر بوده است
بذارین گریه کنم بذارین گریه کنم
روح من در قفس تن خسته
بغض راه نفسم را بسته
اشک بی تاب فرو ریختن است
در پی بر مژه آویختن است
حالا که کویر دل سیل سراسیمه می خواد
حالا که سینه من صفای آئینه می خواد
حالا که موج سراب از حد فرا تر رفته
از من این پیر فلک سینه پر کینه می خواد
بذارین گریه کنم بذارین گریه کنم
بذارین گریه کنم بذارین گریه کنم