کوه نور


بیژن مرتضوی

اگه الماس دنیا رو بیارم
بسازم تاجو رو زلفات بزارم
نداره ارزشی پیش نگاهت
که من الماش کوه نور دارم
که من الماش کوه نور دارم
من از من گرفی با نگاهی ش
شدم دیوونه ی چشم سیاهی
اگه جون من و از من بگیری
نگیری عشقت و از من الهی
نگیری عشقت و از من الهی
خیال کردم که هرگز دیگه عاشق نمیشم
خیال کردم که هرگز دیگه عاشق نمیشم
ندونستم برات دیوونه میشم
ندونستم برات دیوونه میشم
بنازم اون خدا روخدای عاشقا رو
بنازم اون خدا روخدای عاشقا رو
تو رو از جون عزیز تر کرده پیشم
تو رو از جون عزیز تر کرده پیشم
نگو فردا که فردا خیلی دیره
دل عاشق مگه آروم می گیره
الهی تا ابد با من بمونی
خدا هرگز تو رو از من نگیره
گل عشقت به جونم کرده ریشه
جدا از تو نمی مونه نمی شه
بده دستای گرمت رو به دستم
بگو عاشق می مونی تا همیشه
خیال کردم که هرگز دیگه عاشق نمیشم
خیال کردم که هرگز دیگه عاشق نمیشم
ندونستم برات دیوونه میشم
ندونستم برات دیوونه میشم
بنازم اون خدا روخدای عاشقا رو
بنازم اون خدا روخدای عاشقا رو
تو رو از جون عزیز تر کرده پیشم
تو رو از جون عزیز تر کرده پیشم
نگو فردا که فردا خیلی دیره
دل عاشق مگه آروم می گیره
الهی تا ابد با من بمونی
خدا هرگز تو رو از من نگیره
گل عشقت به جونم کرده ریشه
جدا از تو نمی مونه نمی شه
بده دستای گرمت رو به دستم
بگو عاشق می مونی تا همیشه
خیال کردم که هرگز دیگه عاشق نمیشم
خیال کردم که هرگز دیگه عاشق نمیشم
ندونستم برات دیوونه میشم
ندونستم برات دیوونه میشم
بنازم اون خدا روخدای عاشقا رو
بنازم اون خدا روخدای عاشقا رو
تو رو از جون عزیز تر کرده پیشم
تو رو از جون عزیز تر کرده پیشم