تو دورنگی
تو دورنگی
ذرّه ذرّه شکستم
به پای تو نشستم
برای باور عشق تو قبله گاه نشستم
میخوام امشب اسم تو صدا کنم
دلم و از این قفس رها کنم
نفسی که قفل و دیوارش منم
بشکنم دیوار و قفل و واکنم
منو تو
من و تو
نری تو از کنارم
پاییز میشه بهارم
ترسیدی و شنیدم
تو دورنگی
اما موندم
به عشق تو هر چه خوشی ستاره
بازم میام به دیدنت دوباره
بازم میام به دیدنت دوباره
یه روزی میای میبینی
رفتم و تنهاترینی
دیگه رفتم از ستاره