معرفت عشق


بیژن مرتضوی

رفتیم به در خونه ی عشق با یه نشونه اما عاشقونه
عاشق شدیم از روی حقیقت بی بهونه ، دل شاهد اونه
این عاشقی با مهر و وفا ، خواست خدای مهربونه ، اون مالکمونه
اون مالکمونه
منت به سرم گذاشته بود یار ، دل سپرده بود لحظه ی دیدار
داد صاحب عشق به ما ندایی ، باید كه کنیم قلب ها رو ایثار
رفتیم به در خونه ی عشق با یه نشونه اما عاشقونه
اما عاشقونه
بی گناهی و عشق رو تو چشمای تو دیدم
عاشق شدم و دل رو به زنجیری کشیدم
با سادگی و قلب تو و شرم نگاهت
دادی به من اون دردی که با جون می خریدم
منت به سرم گذاشته بود یار ، دل سپرده بود لحظه ی دیدار
داد صاحب عشق به ما ندایی ، باید كه کنیم قلب ها رو ایثار
رفتیم به در خونه ی عشق با یه نشونه اما عاشقونه
اما عاشقونه
با دو قلب عاشق ، گل وفا رو بستیم
با معرفت عشق ، به پای هم نشستیم
در محفل عشاق اگه جام ریا بود
با سنگ حقیقت ، زدیم اونو شکستیم
منت به سرم گذاشته بود یار ، دل سپرده بود لحظه ی دیدار
داد صاحب عشق به ما ندایی ، باید كه کنیم قلب ها رو ایثار
رفتیم به در خونه ی عشق با یه نشونه اما عاشقونه
اما عاشقونه
بی گناهی و عشق رو تو چشمای تو دیدم
عاشق شدم و دل رو به زنجیری کشیدم
با سادگی و قلب تو و شرم نگاهت
دادی به من اون دردی که با جون می خریدم
منت به سرم گذاشته بود یار ، دل سپرده بود لحظه ی دیدار
داد صاحب عشق به ما ندایی ، باید كه کنیم قلب ها رو ایثار
رفتیم به در خونه ی عشق با یه نشونه اما عاشقونه
اما عاشقونه