غریب عاشق


شهره

غریبه خونه ما رو بلد شد
داره رو میزنه ای وای چه بد شد
به دل میگم غریبه یار نمی شه
دل یا ندیده هوشیار نمی شه
غریبه صاحب خونه شد ای داد
واسه دل یار یکدونه شد ای داد
اومد یکشب بمونه موندگار شد
اومد مهمون شه صاحب اختیار شد
یه جا دل می شینه یه جا یارش
دیگه جام نمی شه به کنارش
بذارم برم از روزگارش
خونه مال دل و مال یارش
غریبه با دل من جور جور شد
دل دیوونه از من دور دور شد
نشسته دیگه جا خوش کردهای وای
بساطش پهنه و گسترده ای وای
یه جا دل می شینه یه جا یارش
دیگه جام نمی شه به کنارش
بذارم برم از روزگارش
خونه مال دل و مال یارش
شب می خوابه به جای چشمام
روز می شینه به روی لبهام
وای دیگه باز چه خوابی دیده
وای چرا رنگ دل پریده