شهر آشوب


هایده

قلبمو با آرزو دوباره در آمیختی
از روزی که اومدی شهرو به هم ریختی
از روزی که اومدی زندگی آغاز شد
هر چی در بسته بود به روی من باز شد
هر چی در بسته بود به روی من باز شد
از روزی که اومدی زندگی سامون گرفت
قصه ی مرگ باز انگار تو سینه باز جون گرفت
از روزی که اومدی مرغ دلم پر گرفت
لب های با خنده قهر ، خنده رو از سر گرفت
لب های با خنده قهر ، خنده رو از سر گرفت
عشق به در میزنه اونو جوابش نکن
اون که تو هر طرف بود تازه خرابش نکن
یه عمره روزو شبا نشستمو میشمارم
این همه انتظارو نقش بر آبش نکن
از روزی که اومدی مرغ دلم پر گرفت
لب های با خنده قهر ، خنده رو از سر گرفت
لب های با خنده قهر ، خنده رو از سر گرفت