ساز خاموش


حمیرا

شب تاریک و من تنها
اسیری خسته ی غمها
برای تو دلم تنگه
تو رو میخوام تو این دنیا
هنوز این اشک لرزونم
نشسته روی مژگونم
عزیز من تو میدونی
جدا از تو نمیمونم نمی تونم
عشق من و تو حکایتی بود
روزی توی شهر آشنایی
ای رفته به تلخی از بر من
من موندمو درد بیوفایی
شب تاریک و من تنها
اسیری خسته ی غمها
برای تو دلم تنگه
تو رو میخوام تو این دنیا
هنوز این اشک لرزونم
نشسته روی مژگونم
عزیز من تو میدونی
جدا از تو نمیمونم نمی تونم
در این شبهای تنهایی
کجایی دور از آغوشم
چه شد آخر قسمهایت
چرا کردی فراموشم
بیا ببین که دور از تو
شکسته ساز خاموشم
بیا ببین که دور از تو
شکسته ساز خاموشم
عشق من و تو حکایتی بود
روزی توی شهر آشنایی
ای رفته به تلخی از بر من
من موندمو درد بیوفایی
شب تاریک و من تنها
اسیری خسته ی غمها
برای تو دلم تنگه
تو رو میخوام تو این دنیا
هنوز این اشک لرزونم
نشسته روی مژگونم
عزیز من تو میدونی
جدا از تو نمیمونم نمی تونم