روبات


مرتضی

روز و روز و روزگاری بود
زمستونی و بهاری بود
رفیقا تو شهر زیاد بودن
همگی به فکر یار بودن
یهویی بهار خزون شد
عاشقیا تموم شد
زندگی بی ثبات شد
آدم مثل روبات شد
دوره احتیاطه قحطی التفاته
دوره احتیاطه قحطی التفاته
زندگی بی ثبات شده
قحطی التفات شده
زندگی بی ثبات شده
قحطی التفات شده
آدم به شکل ماشین
ماشینی که روباته
می زنه خنجر از پشت
اون که میگه باهاته
دوره احتیاطه قحطی التفاته
دوره احتیاطه قحطی التفاته
دوره بمب اتمه آخر قرن بیستمه
قرنی که احساس بشر تو جنگ و خونریزی گمه
طلسم آزادی ما تو دست گرم مردمه
باغ دلا چه خالیه گلاش گل کاغذیه
توپ و مسلسل و تفنگ به شکل اسباب بازیه
دوره احتیاطه قحطی التفاته
دوره احتیاطه قحطی التفاته
اوسا کریم دل رحیم با رحمتش پر کشیده
می مهربونیشو تو آسمون در کشیده
از بس که از نوع بشر رنج و مصیبت کشیده
چشمه آب زمزمو خودش یه جا سر کشیده
واسه کسی کس نذاشته
راه پیش و پس نذاشته
ما رو تو قفس گذاشته
جا واسه نفس نذاشته
واسه کسی کس نذاشته
راه پیش و پس نذاشته
ما رو تو قفس گذاشته
جا واسه نفس نذاشته
دوره احتیاطه قحطی التفاته
دوره احتیاطه قحطی التفاته
دوره بمب اتمه آخر قرن بیستمه
قرنی که احساس بشر تو جنگ و خونریزی گمه
طلسم آزادی ما تو دست گرم مردمه
باغ دلا چه خالیه گلاش گل کاغذیه
توپ و مسلسل و تفنگ به شکل اسباب بازیه
دوره احتیاطه قحطی التفاته
دوره احتیاطه قحطی التفاته
روز و روز و روزگاری بود
زمستونی و بهاری بود
رفیقا تو شهر زیاد بودن
همگی به فکر یار بودن
یهویی بهار خزون شد
عاشقیا تموم شد
زندگی بی ثبات شد
آدم مثل روبات شد
دوره احتیاطه قحطی التفاته
دوره احتیاطه قحطی التفاته
دوره احتیاطه قحطی التفاته
دوره احتیاطه قحطی التفاته