رفیق


خشایار اعتمادی

ای رفیق خسته من ای تو همدرد صمیمی
روی اون لبخند تلخت داغ یک عشق قدیمی
یاور بی یاوری هام زخمی ناباوری هام
شیشه قلبت شکسته زیر سنگ داوری هام
من رفیق با تو مردن با تو موندن پای یک حرف
دل تپیدن دل سپردن مثل اشک روشن برف
با تو این دیوونگی ها رنج و درمانی نداره
لذت آوارگی ها با تو پایانی نداره
سر پناه آسمونو سایه بون خستگی کن
پولک مهتاب و بردار هدیه دلبستگی کن
همسفر از جاده های خاطرات هم گذشتیم
از تو ویرونه های غربت هر کوچه گشتیم