رفتی برو


فرشید امین

برو برو برو برو برو برو برو برو
او او او او... او او او او... او او او او
حالا که رفتی برو ... دیگه نمیخوام تو رو
حالا که رفتی برو ... دیگه نمیخوام تو رو
برو تا منم برم پی کار و بارم
حالا که رفتی برو ... کاری بهت ندارم
خیال نکن میام به دنبال تو ... یا که می پرسم از کسی حال تو
منم شدم عین خودت بی خیال... دل نمیدم به تو و امثال تو
حالا که رفتی برو ... دیگه نمیخوام تو رو
حالا که رفتی برو ... دیگه نمیخوام تو رو
برو تا منم برم پی کار و بارم
حالا که رفتی برو ... کاری بهت ندارم
پیش خودت فکر نکنی ساده ام ... یا که هنوز عاشق و دلداده ام
اگه تو خوابت اومدم یک شبی... فکر نکنی به فکرت افتاده ام
حالا که رفتی برو ... دیگه نمیخوام تو رو
حالا که رفتی برو ... دیگه نمیخوام تو رو
برو تا منم برم پی کار و بارم
حالا که رفتی برو ... کاری بهت ندارم

او او او او... او او او او... او او او او
او او او او... او او او او... او او او او
دیگه نمیخام حرف تو رو گوش کنم ... اسم تو بهتر که فراموش کنم
برم بشم مشعل راه خودم ...آتیش عشق تو رو خاموش کنم
حالا که رفتی برو ... دیگه نمیخوام تو رو
حالا که رفتی برو ... دیگه نمیخوام تو رو
برو تا منم برم پی کار و بارم
حالا که رفتی برو ... کاری بهت ندارم
او او او او... او او او او... او او او او
او او او او... او او او او... او او او او...