دیگه مشکی نمیپوشم


رضا صادقی

یه عمری آرزوم این بود که با قلب تو هم سو شم
نذار بی تو هوای عشق زمستون شه تو آغوشم
تو این حالم رو می فهمی همین که باشی آرومم
نرو از پیش من حتی اگه حس کردی خاموشم
نرنجی از دلم بانو ، یه وقتایی اگه سردم
آخه این بار غم گاهی زیادی میشه رو دوشم
یه روز گفتی میری اما،یقین داری که میمیری
به جون تو که بعد از تو برات مشکی نمی پوشم
ندارم ناله و آهی شراب غم نمی نوشم
نمیگیرم گل و گلدون غمت میشه فراموشم
نمیمونم منم اینجا تو دنیایی که تو نیستی
چیکار کردی که تونستم با چشمای تو جادو شم
بگو که باورت میشه چقد ساده دوست دارم
با اینکه خیلی از حرفات هنوزمونده توی گوشم
به جون تو قسم خوردم بری از پیش من مردم
واسه رفتن از این دنیا دیگه مشکی نمیپوشم