دل دیونه


شهره

خدا کنه زنده باشه دوباره
از روزگار نگیره باز کناره
خدا بیاد بیرون از خونش
تا بشینه کفتر عشق رو شونش
این دل دیوونه کجاست
چه ساکت و چه بی صداست
بسته شده زبونش
رو به زوال جونش
تو غصه هاش اسیره
خدا کنه نمیره
این دل دیوونه کجاست
چه ساکت و چه بی صداست
نه حال گریه داره
نه میل خنده داره
نه بی قرار یاره نه فکر روزگاره
این دل دیوونه کجاست
چه ساکت و چه بی صداست
اونوقتها سر زبون داشت
سر زنده بود و جون داشت
همه براش می مردن
براش قسم می خوردن
عشقهای آتشین داشت
هزار تا همنشین داشت