درس عشق


مرتضی

این درسها که تو نامه هات برای من مینویسیشون
خودت مگر نمی دانیشون خودت مگر نمی خونیشون
خودت مگر نمی دانیشون خودت مگر نمی خونیشون
دلم را به درس عشق تو یک عمر عادتش دادم
به این خوبی جواب میدم
خودت مگر نمی خونیشون خودت مگر نمیدونیشون
خودت مگر نمی دانیشون خودت مگر نمی خونیشون
دلم تو کار عشقه
عاشق و زار عشقه
یه جوری بهمن نگاه کن
اسم من و صدام کن
مهر وقت ازت میپرسم
درسهائی که میخواستم
هر وقت ازت میپرسم
درسهائی که میخواستم
یک جوری من را میترسونی
عاشقت میلرزونی
میفرستی گل در خونه امون
که صد هزار تا خوار داره
عطری داره که عاشق از معشوقه انتظار دار
خودت مگر نمی چینیشون
عطری داره که عاشق از معشوقه انتظار دار
خودت مگر نمی چینیشون
تو آسمون چشمات ستاره بارون کن
با یک نگاه مستت خراب و داقونم کن
هر روز میای میپرسی
درسهائی که میخواستی
یک جوری من را میترسونی
خودت مگر نمی خونیشون خودت مگر نمیدونیشون
خودت مگر نمی دانیشون خودت مگر نمی خونیشون

دلم تو کار عشقه
عاشق و زار عشقه
یه جوری بهمن نگاه کن
اسم من و صدام کن
مهر وقت ازت میپرسم
درسهائی که میخواستم
هر وقت ازت میپرسم
درسهائی که میخواستم
یک جوری من را میترسونی
عاشقت میلرزونی
دلم را به درس عشق تو یک عمر عادتش دادم
به این خوبی جواب میدم
خودت مگر نمی خونیشون خودت مگر نمیدونیشون
خودت مگر نمی دانیشون خودت مگر نمی خونیشون
خودت مگر نمی خونیشون خودت مگر نمیدونیشون
خودت مگر نمی دانیشون خودت مگر نمی خونیشون
خودت مگر نمی خونیشون خودت مگر نمیدونیشون
خودت مگر نمی دانیشون خودت مگر نمی خونیشون