خواب


ترانه سرا: بابک صحرائی
سعید شهروز

بخواب گل شکستنی که شب داره سر میرسه
مهلت عاشقی ها مون داره به آخر میرسه
نگاه نکن به آسمون خورشید خانوم رفته دیگه
اینجا کسی از قدیما قصه و شعری نمیگه
بخواب قشنگ و موندنی که دنیا دیدن نداره
گلهای خشک کاغذی که دیگه چیدن نداره
ضریح عشقمون دیگه هیچی کبوتر نداره
شب میره اما تو کوچه تاریکیشو جا میذاره
از خواب نمی پره کسی وقتی که برگا می ریزن
شقایق های بی پناه اسیر دست پاییزن
مرز و حصار انتظار گم تو غبار جاده هان
تو این هجوم بی کسی پروانه بودن اشتباس
همدم غصه های تو زخمیه بغض خاطره اس
اما هنوزم غروبا عاشقی پشت پنجره اس