خواب و بیداری


احسان خواجه امیری

تو رو دیدم نفسم بند اومد
دل من یک دفه یه حالی شد
نمی دونم که هوا سنگین بود
یا زمین زیر پاهام خالی شد
من به چشمای خودم شک کردم
این همه میشه مگه زیبایی
مثه تو وقتی تو خوابها نیست
نمیشه حتی بگم رویایی
نمیشه حتی بگم رویایی
به خودم اومدم و حس کردم
تو بهشتم اما این دنیا بود
تو زمان گم شدم و هر لحظه
مثه یه خاطره از فردا بود
من هنوزم به چشمام شک دارم
تو هنوزم با منی اینجایی
اگه بیداریه من دیوونه ام
اگرم خوابه که تو رویایی