خاک خسته


ترانه سرا: اردلان سرفراز
ستار

ای زمین خشک و تشنه ای که در تو ریشه دارم
ای همه دارو ندارم از غم تو سوگوارم
خاک تنهاو صبورم با تو اما ماندگارم
لحظه های انتظارو چون نفسهام میشمارم
یه روزی اینجا باغی بود شب که بود چراغی بود
اما همین که شب شکست جاش یه شب تازه نشست
جاش یه شب تازه نشست
عطش که بود خبری که بود
هیچکی نبود ابری که بود
باد غریبی که وزید سینه ابرا رو درید
وقتی اومد ابر نموند یاس که اومد صبری نموند
خاک تنهاو صبورم با تو اما ماندگارم
لحظه های انتظارو چون نفسهام میشمارم
حالا اینجا من و من با تو ای خاک خاک خسته
با تو هستم که وجودم ذره ذره به بسته
من با تو هستم تا ابد سر میکنم با خوب و بد
ثروت من این زمینه هر چی که دارم همینه
هر چی که دارم همینه
مام تنها و صبورم با تو اما ماندگارم
لحظه های انتظارو چون نفسهام میشمارم
اگه موندن خیلی سخته هر چه باشه یه شروعه
یه قدم رو به شکفتن یه پنجره رو به طلوعه
پائیز با همو دیدم از غم نه سرما تکیدم
من عاشق این زمینم موندم بهارو ببینم
موندم بهارو ببینم
من زندگی رو اینجا شناختم
همیشه سوختم همیشه ساختم
هر چه را که داشتم
اینجا گذاشت