حراج


محسن چاوشی

طعنه به طعنه میگن و خسته نمیشن آدما
با این همه زخم زبون مثل آتیشن آدما
عروسی تو با کیه که من خبردار شدم
کی اومد و چی گفت که من پیش چشات خوار شدم
روز عروسی تو و عزا گرفتنه منه
تو شادی و ببین که غم چه جور دلم رو میشکنه
خیال نمی کرد دلم که بی خیال من بشی
اما تو بی خیالی و محاله مالمن بشی
منتظرم نموندیتوازدواج کردی
آتیش زدی به هستیم عشق و حراج کردی
مرده ی خنده هاتو به خاک غم سپردی
رفتی و این قمارو از منساده بردی
روا نبود که این جوری از دل تو جا بمونم
روا نبود با این همه تنهاییتنها بمونم
حیف دلم که پیش تو مونده و به هیشکی دل نبست
حیف دله صبور من که عاشقت بوده و هست
روا نبود که این جوری از دل تو جا بمونم
روا نبود با این همه تنهاییتنها بمونم
حیف دلم که پیش تو مونده و به هیشکی دل نبست
حیف دله صبور من که عاشقت بوده و هست