جونتر که بودم


سیامک عباسی

جوونتر که بودم یکی عاشقم بود
منو که نمی دید دلش می گرفت زود
می گفت خیلی وقته دلم پا به پاته
می گفت هر جا باشی نگاهم به راته
منم بچه بودم دلم پر پرش شد
بهش اینو گفتم اونم باورش شد
خلاصه نشستیم یه رویا کشیدیم
واسه زندگیمون چه خوابایی دیدیم
به هم قول دادیم که با هم بمونیم
تا هر جا که میشه تا هر جا بتونیم
ولی من نموندم نه اینکه نمیشد
زدم زیر قولم دلم دم دمی شد
حالا گاهی وقتها به یادش میفتم
درست لحظه هایی که یادش میفتم
تمام وجودم پر از شرم میشه
به این خاطراتش سرم گرم میشه میشه
به هم قول دادیم که با هم بمونیم
تا هر جا که میشه تا هر جا بتونیم
خودم زندگیمو به حسرت سپردم
درست خاطرم نیست ولی پاشو خوردم