بی محبت


ستار

دلی یا دلبری یا جان و یا جانان نمی دانم / همه هستی تویی فجمله این و آن نمی دانم
به جز تو در همه عالم دگر دلبر نمی بینم / به جز تو در همه گیتی دگر جانان نمی دانم
به جز غوغای عشق تو درون دل نمی یابم / به جز سودای وصل تو میان جان نمی دانم
{ ترانه با صدای مهستی}
هر کی با حقیقته ، تو دلش محبته ، هر کی با یه قلب پاک ، عاشق رفاقته
مثل من همیشه تنها می مونه ، یه غریبه که تو دریا می مونه
خوشبحالت که تو بی محبتی ، بردی از یاد منو
مثل طوفان اومدی گذشتی و دادی بر باد منو
تو منو شکستی آفرین به تو ، با همه نشستی آفرین به تو
تو منو شکستی آفرین به تو ، با همه نشستی آفرین به تو
تو با من عهد و وفا رو بستی و خودتم گسستی ، آفرین به تو
تو با من عهد و وفا رو بستی و خودتم گسستی ، آفرین به تو
هر کی با حقیقته ، تو دلش محبته ، هر کی با یه قلب پاک ، عاشق رفاقته
مثل من همیشه تنها می مونه ، یه غریبه که تو دریا می مونه
تو هنوز عشق منی اسیرتم ، عمر منی اسیرتم ، منو باش ای دل غافل
یه پریشون دلم چکار کنم ، خون دلم چکار کنم ، مگه اروم می شه این دل
چه کنم چشم های تو ، اشک چشم هامو ندیده ، شور و حال عشق تو از دلم پا نکشیده
تا زمونی که پی محبتم ، مستحق غمتم ، من دیونه که با حقیقتم ، مستحق غمتم
خوشبحالت که تو بی محبتی ، بردی از یاد منو
مثل طوفان اومدی گذشتی و دادی بر باد منو
تو منو شکستی آفرین به تو ، با همه نشستی آفرین به تو
تو منو شکستی آفرین به تو ، با همه نشستی آفرین به تو
تو با من عهد و وفا رو بستی و خودتم گسستی ، آفرین به تو
تو با من عهد و وفا رو بستی و خودتم گسستی ، آفرین به تو
{ دکلمه شعر با صدای مولود ذهتاب}
چون شمع نیمه جان به هوای تو سوختیم / با گریه ساختیم و به پای تو سوختیم
اشکی که ریختیم به یاد تو ریختیم / عمری که سوختیم برای تو سوختیم
پروانه سوخت یک شب و آسود جان او / ما عمرها ز داغ جفای تو سوختیم
دیشب که یار انجمن افروز غیر بود / ای شمع ، تا سپیده به جای تو سوختیم
کوتاه کن حکایت شب های غم رهی / کز برق آه و سوزنوای تو سوختیم
{ دکلمه شعر با صدای مولود ذهتاب}
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع / شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست / بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
همچو صبحم یک نفس باقی است بی دیدار تو / چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
{ آواز با صدای ستار}
گر چه مستیم و خرابیم چو شبهای دگر / باز کن ساقی مجلس سر مینای دگر
امشبی را که در آنیم غنیمت شمرید / شاید ای جان نرسیدیم به فردای دگر
مست مستم مشکن قدر خود ای پنجه غم / من به میخانه ام امشب تو برو جای دگر
تا روم از پی یار دگری می باید / جز دل من دلی و جز تو دلارای دگر
{ دکلمه شعر با صدای مولود ذهتاب}
گر چه رفتی از برم اما فراموشم مکن / با غمت ای آشنا هر شب هم آغوشم مکن
همچو موج اشک از دریای چشمم تا مکش / در پی خود چون حبابی خانه بر دوشم مکن
ساغر چشم تو سرشار است از مستی و ناز / با خیال نرگست هر شب قدح نوشم مکن
{ ترانه با صدای مهستی}
هر کی با حقیقته ، تو دلش محبته ، هر کی با یه قلب پاک ، عاشق رفاقته
مثل من همیشه تنها می مونه ، یه غریبه که تو دریا می مونه
خوشبحالت که تو بی محبتی ، بردی از یاد منو
مثل طوفان اومدی گذشتی و دادی بر باد منو
تو منو شکستی آفرین به تو ، با همه نشستی آفرین به تو
تو منو شکستی آفرین به تو ، با همه نشستی آفرین به تو
تو با من عهد و وفا رو بستی و خودتم گسستی ، آفرین به تو
تو با من عهد و وفا رو بستی و خودتم گسستی ، آفرین به تو
هر کی با حقیقته ، تو دلش محبته ، هر کی با یه قلب پاک ، عاشق رفاقته
مثل من همیشه تنها می مونه ، یه غریبه که تو دریا می مونه
تو هنوز عشق منی اسیرتم ، عمر منی اسیرتم ، منو باش ای دل غافل
یه پریشون دلم چکار کنم ، خون دلم چکار کنم ، مگه اروم می شه این دل
چه کنم چشم های تو ، اشک چشم هامو ندیده ، شور و حال عشق تو از دلم پا نکشیده
تا زمونی که پی محبتم ، مستحق غمتم ، من دیونه که با حقیقتم ، مستحق غمتم
خوشبحالت که تو بی محبتی ، بردی از یاد منو
مثل طوفان اومدی گذشتی و دادی بر باد منو
تو منو شکستی آفرین به تو ، با همه نشستی آفرین به تو
تو منو شکستی آفرین به تو ، با همه نشستی آفرین به تو
تو با من عهد و وفا رو بستی و خودتم گسستی ، آفرین به تو
تو با من عهد و وفا رو بستی و خودتم گسستی ، آفرین به تو