بوی عید


علی لهراسبی

من و تو هر دو درگیر یه حسیم
همین حس عزیز با تو بودن
همین شوق تماشا کردن تو
همین دل ضربه های هر شب من
تو شکل ماه می مونی و مهتاب
که مشق شب تماشای تو میشه
به من که بی هوا نزدیک میشی
هوا ... شکل نفس های تو میشه
من اون گم کردتم که لحظه لحظه
تموم راه ... پشت رد پاشی
کسی از ما به هم ... نزدیکتر نیست
مگه می تونی از من دور باشی
دارم تو آینه ها شکل تو میشم
شبیه تو که نزدیکی به دریا
تماشا کردنت دیوونگی نیست
تو رو حس می کنم هر لحظه اینجاآآآآ .... آآآآ
همین جایی که من دلشوره دارم
تو مثل حس نزدیک بهاری
دارم سر میرم از تو ... هر دقیقه
تو هم حس می کنم این حالو داری
تموم خونه غرق بوی عیده
یه عطری غیر هر روز و همیشه
میون ما یه شب راهه از اینجا
همین شب تا سحر ... یک سال میشه.