به تکرار غم


ترانه سرا: شهریار کهنزاد
داریوش

چه آغازی
چه انجامی
چه باید بود و باید شد
در این گرداب وحشت زا
چه امیدی
چه پیغامی
کدامین قصه شیرین برای کودک فردا
زمین از غصه میمیرد پر از باد زمستانی
شعور شعر نا پیدا در این مرداب انسانی
همه جا سایه وحشت همه جا چکمه قدرت
گلوی هر فناری را بریدند از سر نفرت
بجای شستن گلها به باغ سبز انسانی
شکفته بوته آتش نشسته جغد ویرانی
چه آغازی
چه انجامی
چه باید بود و باید شد
در این گرداب وحشت زا
که میگوید که میگوید
جهانی اینچنین زیبا جهانی اینچنین رسوا
کجا شایسته رویاست
چه آغازی
چه انجامی
چه امیدی
چه پیغامی
سوالی مانده بر رگها
که می پرسم من از دنیا
به تکرار غم نیما
کجای این شب تیره
بیاویزم بیاویزم
قبای ژنده خودرا
قبای ژنده خودرا