برای فرزندم


محمد نوری

چشماتو وا کن که سحر ، تو چشمِ تو بیدار بشه
صدام بزن که از صدات ، باغِ دلم بهار بشه
اون که می خواد میان ما ، من و تو می خواد دیوار بکشه
دل میگه نفرینش کنم ، به درد من ، به درد من دچار بشه

بارون سنگ هم که بیاد ، برنمی گردم از تو من
بارون سنگ هم که بیاد ، برنمی گردم از تو من
ازین که بدتر نمیشه ، هر چی میشه بذار بشه
ازین که بدتر نمیشه ، هر چی میشه بذار بشه

با من بیا ، با من بمون ، نذار که تنها بمونم
با من بیا ، با من بمون ، نذار که تنها بمونم
نذار که خونه ی دلم ، دوباره تنگ و تار بشه
اون که می خواد میان ما ، من و تو می خواد که دیوار بکشه
دل میگه نفرینش کنم ، به درد من ، به درد من دچار بشه

شاخ خای دیوها می شکنند ، سر به ستاره می زنم
شاخ خای دیوها می شکنند ، سر به ستاره می زنم
یه روز اگه دست های من با دست های تو وا بشه
یه روز اگه دست های من با دست های تو وا بشه

چشماتو وا کن که سحر ، تو چشمِ تو بیدار بشه
صدام بزن که از صدات ، باغِ دلم بهار بشه