بد آوردم


مانی رهنما

کنار تو بد آوردم، نرفتم
شکستم، خون دل خوردم، نرفتم
تحمل کردم این وابستگی رو
من از این زندگی مردم، نرفتم
یه حرفی تو دلم مونده که درده
که می تونه منو از هم بپاشه
بیا یک عمر با من زندگی کن
اگه حتی فقط یک لحظه باشه
نمی دونی واسه زخمای کهنه
یه وقتایی چقدر سرپوش خوبه
توی طوفان این شبهای تاریک
چراغی که نشه خاموش خوبه
تو لذت میبری از این که باهم
بجنگیمو نبازی و بمیریم
تو لذت میبری از پا بیفتی
نفهمی پای کی از دست میری
کنار تو بد آوردم، نرفتم
شکستم، خون دل خوردم، نرفتم
تحمل کردم این وابستگی رو
من از این زندگی مردم نرفتم
تو می خندی و من حرفی ندارم
تو می خندی و من مغلوب میشم
ببین حالم بده دست خودم نیست
برای من دعا کن،خوب میشم
نمی دونی واسه زخمای کهنه
یه وقتایی چقدر سرپوش خوبه
توی طوفان این شبهای تاریک
چراغی که نشه خاموش خوبه
کنار تو بد آوردم، نرفتم
شکستم، خون دل خوردم، نرفتم
تحمل کردم این وابستگی رو
من از این زندگی مردم ،نرفتم