باغ عشق


سعید محمدی مطلق

گوش کن ببین از توی باغ صدای خنده میاد
صدای باد و برگ و بالهای پرنده میاد
یه پسر و یه دخترک درست مثل من و تو
از آرزوهاشون میگن از یکی که بشه دو
پسر میگه نری یه وقت دلم میپوسه
طفلی داره پر میزنه واسه یه بوسه
دختر میگه اگه یه روز حرفمون شه
کاری بکن تا آشتیمون با هم آسون شه
بگو بگو مگه هیچکی مثل تو صمیمی میشه
بگو مگه قصهء عشق قدیمی میشه
بذار برات بگم منم مثل تو به عشق اسیرم
حتی اگه لازم باشه برات میمیرم

پسر میگه مثل پرنده های عاشق
بیا با هم بریم به یک دشت شقایق
دختر میگه واست میشم یه خونهء گرم
باز میکنه اغوشش و با خجلت و شرم
بگو بگو مگه هیچکی مثل تو صمیمی میشه
بگو مگه قصهء عشق قدیمی میشه
بذار برات بگم منم مثل تو به عشق اسیرم
حتی اگه لازم باشه برات میمیرم

برات میمیرم

بگو بگو مگه هیچکی مثل تو صمیمی میشه
بگو مگه قصهء عشق قدیمی میشه
بذار برات بگم منم مثل تو به عشق اسیرم
حتی اگه لازم باشه برات میمیرم

برات میمیرم

بگو بگو مگه هیچکی مثل تو صمیمی میشه
بگو مگه قصهء عشق قدیمی میشه
بذار برات بگم منم مثل تو به عشق اسیرم
حتی اگه لازم باشه برات میمیرم