امان از جدایی


الهه

به دام غم افتادم
کی روی دمی از یادم
داده یاد تو بر بادم
وای از این جدایی
به دیگران پیوستی
جام عشق من بشکستی
رشته وفا بگسستی
وای از این جدایی
بی تو ناله خیزد از نغمه های من
بی تو مرغ شب بود همنوای من
ای که بوده ای آشنای من
رفتی و غمت شد بلای من
وای از این جدایی
بی تو ناله خیزد از نغمه های من
بی تو مرغ شب بود همنوای من
ای که بوده ای آشنا ی من
رفتی و غمت شد بلای من
وای از این جدایی
چه سازم ای ره به از نظر کز ره وفا باز آیی
به چشم بیدار من چنان نقش آرزو پیدایی
آه
به دام غم افتادم
کی روی دمی از یادم
داده یاد تو بر بادم
وای از این جدایی
به دیگران پیوستی
جام عشق من بشکستی
رشته وفا بگسستی
وای از این جدایی
یاد از دور از تو شد بلای من بی وفای من
وای از این جدایی
هرشب می نالم با خدای دل کز بلای دل کو مرا رهایی
ز دام مهرت اکنون در براهم
قسم به خاک مجنون بار دگر دل به کسی ندهم دل به کسی ندهم
چه سازم ای ره به از نظر کز ره وفا باز آیی
به چشم بیدار من چنان نقش آرزو پیدایی
آه
به دام غم افتادم
کی روی دمی از یادم
داده یاد تو بر بادم
وای از این جدایی
به دیگران پیوستی
جام عشق من بشکستی
رشته وفا بگسستی
وای از این جدایی