السون و ولسون


شهره

صدای پاشو می شناسم
یار وفادار اومد
نامهربونا رفتنو
یار گرفتار اومد
آره یار گرفتار اومد
آی السون و والسون
من که تموم عمرم پائیز بود و زمستون
ای صاحب شبستون
حالا که نوبت ماست
بهار و از ما نسون
بهار و از ما نسون
هی صبر و هی تحمل
کلاغ میخوند می گفتیم
یه روز میخونه بلبل
یه روز میخونه بلبل
حالا دوباره خونده بلبل
حالا دوباره باغچه ما
چه سبزه و چه پر گل
چه سبزه و چه پر گل
صدای پاشو می شناسم
یار وفادار اومد
نامهربونا رفتنو
یار گرفتار اومد
آره یار گرفتار اومد