افسانه ها


ترانه سرا: تورج نگهبان
داریوش

افسانه عشق و جنون ٫ رفته ز خاطر تاکنون
آن تک سوار قصه ها ٫ با اسب خود شد واژگون
بس عهدها بشکسته شد ٫ دیگر خدا هم خسته شد
در کارزار زندگی ٫ بازوی مردان بسته شد
ای چرخ افسونت چه شد؟
الوند و سیحونت چه شد؟
بر تنب کوچک تا ارس٫
کاوه فریدونت چه شد؟
صفرا طلایه دار کو؟
آن نقطه پرگار کو؟
در شهر آزادی ،دری
بر قامت دیوار کو؟
شهنامه خانی دیر شد ٫ سیمرغ در زنجیر شد
آرش، کماندار زمان ٫ آماج زخم تیر شد
فریادها بر باد شد ٫ فریاد زیر آب شد
ارابه‌ء سردار عشق ٫ افسانه ای در خواب شد