آشفته حالی


ترانه سرا: اسمائیل نواب صفا
دلکش
علیرضا افتخاری

این همه آشفته حالی ، این همه نازک خیالی
ای به دوش افکنده گیسو ، از تو دارم ، از تو دارم
این غرور عشق و مستی ، خنده بر غوغای هستی
ای سیه چشم ، سیه مو ، از تو دارم ، از تو دارم

این تو بودی ، کز ازل خواندی به من درس وفا را
این تو بودی ، آشنا کردی به عشق این مبتلا را
من که این حاشا نکردم ، از غمت پروا نکردم
دین من ، دنیای من از عشق جاویدان تو رونق گرفته
سوز من ، سودای من از نور بی پایان تو رونق گرفته

من ، خود آتشی که مرا داده رنگ فنا می‌ شناسم
من ، خود شیوه ی نگه ، چشم مست تو را می ‌شناسم
دیگر ای برگشته مژگان ، از نگاهم رو مگردان
دین من ، دنیای من از عشق جاویدان تو رونق گرفته
سوز من ، سودای من از نور بی پایان تو رونق گرفته

این همه آشفته حالی ، این همه نازک خیالی
ای به دوش افکنده گیسو ، از تو دارم ، از تو دارم
این غرور عشق و مستی ، خنده بر غوغای هستی
ای سیه چشم ، سیه مو ، از تو دارم ، از تو دارم