Zalem


Shahrokh

گفتم نگرم روی تو ،گفتا به قیامت
گفتم روم از کوی تو ،گفتا به سلامت
گفتم چه خوش از کار جهان ،گفت غم عشق
گفتم چه بود حاصل آن ،گفت ندامت
گفتم چه بود حاصل آن ،گفت ندامت
یار ببین با ما چه ها میکند
خون به دل خستهء ما می کند
روز و شب مارا سیاه می کند
پس چه زمان ما را رها می کند
یار ببین با ما چه ها میکند
خون به دل خستهء ما می کند
روز و شب مارا سیاه می کند
پس چه زمان ما را رها می کند
مرا دیوانه کردی آخر
موهارو شانه کردی آخر
چشمارو سورمه کردی آخر
ابرو رو بزمه کردی آخر
ظالم ،ظالم گوشه نشینم در می خانه کردی آخر
ظالم ،ظالم گوشه نشینم در می خانه کردی آخر
یار ببین با ما چه ها میکند
خون به دل خستهء ما می کند
روز و شب مارا سیاه می کند
پس چه زمان ما را رها می کند
یار ببین با ما چه ها میکند
خون به دل خستهء ما می کند
روز و شب مارا سیاه می کند
پس چه زمان ما را رها می کند
مرا دیوانه کردی آخر
موهارو شانه کردی آخر
چشمارو سورمه کردی آخر
ابرو رو بزمه کردی آخر
ظالم ظالم گوشه نشینم در می خانه کردی آخر
ظالم ظالم گوشه نشینم در می خانه کردی آخر
گفتم نگرم روی تو ،گفتا به قیامت
گفتم روم از کوی تو ،گفتا به سلامت
گفتم چه خوش از کار جهان ،گفت غم عشق
گفتم چه بود حاصل آن ،گفت ندامت
گفتم چه بود حاصل آن ،گفت ندامت
یار ببین با ما چه ها میکند
خون به دل خستهء ما می کند
روز و شب مارا سیاه می کند
پس چه زمان ما را رها می کند
یار ببین با ما چه ها میکند
خون به دل خستهء ما می کند
روز و شب مارا سیاه می کند
پس چه زمان ما را رها می کند
مرا دیوانه کردی آخر
موهارو شانه کردی آخر
چشمارو سورمه کردی آخر
ابرو رو بزمه کردی آخر
ظالم ،ظالم گوشه نشینم در می خانه کردی آخر
ظالم ،ظالم گوشه نشینم در می خانه کردی آخر