Yak Negah Sadeh


Reza Sadeghi

بعضی وقتا یه نگاه ساده میسازه از یک نفر عاشقی دل داده شاعری آواره عاشقی بی چاره
بعد از اون تیکه نگاه انگار افتادم تو چاه بی خود از خود شد و رفت اون جوون سر به راه
نه میشه ازش نوشت نه میشه ازش گذشت نه میون جمع و نه توی خلوت دشت
از همون لحظه نگاه دل من شدی رفیق نیمه راه یادته قول داده بودی دیگه از من دور نشی چشماتو وا کن دلم قول داده بودی کور نشی دیگه لج بازی نکن دلکم اینقده با این تن پیربازی نکن
انگار هیچی ندیدی بگذار و بگذر دل من از ما گفتن یه روزی میمیری آخر دل من
نه تو اولین بودی نه آخرین تو عاشقی می دونم حق هم داری مونده درونت عاشقی
توروجون هرکسی که دوست داری دیگه دست بردارازاین قصه عشق توکجا وعشق کجا نداری طاقت عشق
با نگاهت ای دلم کاری دادی به دست ما چشم من خوب می پیچونی این دل سرمست ما
به ارواح خاک این دلم قسم بذارتا که بیکسم نمیدم این دل مرده رو به چشم تاکه زنده اش کنه وبگیره بونه ی عشق