Toufan


Lyrics by: Paksima Zakipour
Andy

ای که طوفان در دلم انگیختی
تو مرا از نو به عشق آمیختی
ای دو چشمت رنگ دشت سوخته
آتشی در جان من افروخته
رخت عشقی بر تن عریان من
بوسه هایت نم نم باران من

باز کن آغوش خود ای همنفس
بی نیازم کن دگر از همه کس
تا بگویم راز عشق در گوش تو
حل شوم در گرمیه آغوش تو
ای که طوفان در دلم انگیختی
تو مرا از نو به عشق آمیختی
ای نفسهایت نسیم سبزه زار
سقف خانه پر شد از عطر بهار
:: دکلمه ::
در حریم بستر سوزان تن
می تپد چون قلب تو بر قلب من
می شکافد پوست من از شور عشق
می طراود از نگاهم نور عشق
میدود خون در رگ من با شتاب
از تب داغ تنم در التهاب
می فشارد قلب من را اسم تو
جسم من جاری شده در جسم تو
ای نفسهایت نسیم سبزه زار
سقف خانه پر شد از عطر بهار
گاهی از من عاشقانه یاد کن
تو به یادم بوسه ای بر باد کن
:: پیروز ::
باز کن آغوش خود ای همنفس
بی نیازم کن دگر از همه کس
تا بگویم راز عشق در گوش تو
حل شوم در گرمیه آغوش تو
ای که طوفان در دلم انگیختی
تو مرا از نو به عشق آمیختی
ای نفسهایت نسیم سبزه زار
سقف خانه پر شد از عطر بهار