To Midouni Man Midounam


Hayedeh

برگرد عزیزم که مرا هم نفسی نیستدر خونۀ ویرونۀ دل بی تو کسی نیست
نه یادی ز کسی میکنه نه بی تو هوسی میکنهدل دیوونه ای که زدی شکستیش
صدا صدای پای تو شد هوا همش هوای تو شدخدای اون فقط تو شدی و هستی
رسم روزگار همینه درد انتظار همینه ومن میدونم و تو میدونی که باز می مونم و هستم
تموم عاشقا میدونن تو کار عاشقی می مونن ومن میدونم و تو میدونی که باز می مونم و هستم
بیا تا که برای تو در این خونه کسی هستبیا تا که دلم بدونه که فریاد رسی هست
بیا ای که به غیر از تو مرا هم نفسی نیستبیا تا که دلی هست و در اون دل نفسی هست
فریاد ز دستت بیداد ز دستترهایی که ندارم من از چشمای مستت
برگرد عزیزم که مرا همنفسی نیستدر خونۀ ویرونۀ دل بی تو کسی نیست
نه یادی ز کسی میکنه نه بی تو هوسی میکنهدل دیوونه ای که زدی شکستیش
صدا صدای پای تو شد هوا همش هوای تو شدخدای اون فقط تو شدی و هستی
رسم روزگار همینه درد انتظار همینه ومن میدونم و تو میدونی که باز می مونم و هستم
تموم عاشقا میدونن تو کار عاشقی می مونن ومن میدونم و تو میدونی که باز می مونم و هستم
بیا تا که برای تو در این خونه کسی هستبیا تا که دلم بدونه که فریاد رسی هست
بیا ای که به غیر از تو مرا هم نفسی نیستبیا تا که دلی هست و در اون دل نفسی هست
فریاد ز دستت بیداد ز دستترهایی که ندارم من از چشمای مستت
فریاد ز دستت بیداد ز دستترهایی که ندارم من از چشمای مستت
فریاد ز دستت بیداد ز دستترهایی که ندارم من از چشمای مستت