Sezavar


Bijan Mortazavi

ای سزاوار محبت ای تو خوب بی نهایت
همه ذرات وجودم به وجودت کرده عادت

به خدا دوست داشتن تو
هم یه عشقه هم یه عبادت

تو سزاواری که باشی همدم روزها و شب هام
تا که عشقتو ببینی توی جونم و تو رگهام
بشنوی دوست دارم رو حتی از هرم نفسهام

با نوازش های دستت سوختن از تب رو شناختم
تب عشقی آتشین که من به اون قلبمو باختم

قاصد بودن من بود موج خوشحالی چشمات
وقتی که عشقو می دیدم توی قطره های اشکات

هر کی از عشق گریه کرده شادی رو تجربه کرده
با شبی در حرم عشق سفری به کعبه کرده

ای که بردی مرا تا مرز یک عشق خدایی
بیا پاره تنم باش تو که پاک و بی ریایی

اوج فریاد دلم شد عاشقانه دل سپردن
در وجود تو شکفتن با تو بودن یا که مردن

هر کی از عشق گریه کرده شادی رو تجربه کرده
با شبی در حرم عشق سفری به کعبه کرده

هر کی از عشق گریه کرده شادی رو تجربه کرده
با شبی در حرم عشق سفری به کعبه کرده

هر کی از عشق گریه کرده شادی رو تجربه کرده
با شبی در حرم عشق سفری به کعبه کرده