Royaye Shoum


Shahrokh

اون رویای شومی که تو سر داشتیمو دیدیمو شنیدیم
از خونه و شهری که تو خواستی ،ما نخواستیمو بریدیم
از یکه پرستی ما که هیچ خیری ندیدیموندیدیم
منت ز کسو نا کسو نا مرد نکشیدیم ،نکشیدیم
چون کفتر تیرخورده توی دستای خون خارت بودیم
شانسی آوردیم که پریدیم
این حیفه که مردم همه خوابن ،همه خوابن
جون میدنو خون میدنو جون میدن
یه عمره تو عذابن ،تو عذابن
از جون گذشتیم ،حسرت کشیدیم
دور شدیم از شهرو به ویرونی رسیدیم
از جون گذشتیم ،بلا کشیدیم
دور شدیم از شهرو به ویرونی رسیدیم
ما عاشق احساس پراز آتش عشقو خود عشقیم
خاکستر سردی چو تو با ما نمیشینه
باید تو زما دور باشی ،تا که یه دنیا و یه دنیا
این آتش پنهان شده رو باز ببینه ،باز ببینه
چون کفتر تیرخورده توی دستای خون خارت بودیم
شانسی آوردیم که پریدیم
این حیفه که مردم همه خوابن ،همه خوابن
جون میدنو خون میدنو جون میدن
یه عمره تو عذابن ،تو عذابن
از جون گذشتیم ،حسرت کشیدیم
دور شدیم از شهرو به ویرونی رسیدیم
از جون گذشتیم ،بلا کشیدیم
دور شدیم از شهرو به ویرونی رسیدیم
ما عاشق احساس پراز آتش عشقو خود عشقیم
خاکستر سردی چو تو با ما نمیشینه
باید تو زما دور باشی ،تا که یه دنیا و یه دنیا
این آتش پنهان شده رو باز ببینه ،باز ببینه
چون کفتر تیرخورده توی دستای خون خارت بودیم
شانسی آوردیم که پریدیم
این حیفه که مردم همه خوابن ،همه خوابن
جون میدنو خون میدنو جون میدن
یه عمره تو عذابن ،تو عذابن
از جون گذشتیم ،حسرت کشیدیم
دور شدیم از شهرو به ویرونی رسیدیم
از جون گذشتیم ،بلا کشیدیم
دور شدیم از شهرو به ویرونی رسیدیم
اون رویای شومی که تو سر داشتیمو دیدیمو شنیدیم
از خونه و شهری که تو خواستی ،ما نخواستیمو بریدیم
از یکه پرستی ما که هیچ خیری ندیدیموندیدیم
منت ز کسو نا کسو نا مرد نکشیدیم ،نکشیدیم
چون کفتر تیرخورده توی دستای خون خارت بودیم
شانسی آوردیم که پریدیم
این حیفه که مردم همه خوابن ،همه خوابن
جون میدنو خون میدنو جون میدن
یه عمره تو عذابن ،تو عذابن
از جون گذشتیم ،حسرت کشیدیم
دور شدیم از شهرو به ویرونی رسیدیم
از جون گذشتیم ،بلا کشیدیم
دور شدیم از شهرو به ویرونی رسیدیم