Rizeh Rizeh


Guiti

ریزه ریزه چشمان تو ، مست شرابم کند

زر در لبهای تو ، سوزد و آبم کند
رفته رفته ، ای آشنا ، صبر دلم شد تمام
خسته خسته از شهر تو ، می گذرم والسلام

اگر دلت بشکند تو امّا ، تو هم دلم بشکنی
گله ندارم
تو را ز سر با خدا ، مرا ز سر وا کنی
گله ندارم
ریزه ریزه چشمان تو ، مست شرابم کند

زر در لبهای تو ، سوزد و آبم کند
رفته رفته ، ای آشنا ، صبر دلم شد تمام
خسته خسته از شهر تو ، می گذرم والسلام

تو با رقیبم ، اگر نشستی
گله ندارم
دلت شکستم ، دلم شکستی
گله ندارم
ریزه ریزه چشمان تو ، مست شرابم کند

زر در لبهای تو ، سوزد و آبم کند
رفته رفته ، ای آشنا ، صبر دلم شد تمام
خسته خسته از شهر تو ، می گذرم والسلام

تو با رقیبم ، اگر نشستی
گله ندارم
دلت شکستم ، دلم شکستی
گله ندارم
ریزه ریزه چشمان تو ، مست شرابم کند

زر در لبهای تو ، سوزد و آبم کند
رفته رفته ، ای آشنا ، صبر دلم شد تمام
خسته خسته از شهر تو ، می گذرم والسلام
ریزه ریزه چشمان تو ، مست شرابم کند

زر در لبهای تو ، سوزد و آبم کند
رفته رفته ، ای آشنا ، صبر دلم شد تمام
خسته خسته از شهر تو ، می گذرم والسلام