Otaghe Man


Lyrics by: Shahyar Ghanbari
Googoosh

به سفرهای درازی رفتم
تا شب خستگی های تاج محل
تا شب ساکت شیوا رفتم
سفرهء شام پر از نان غزل
هیچ کجا عزیز تر از وطن نبود
هیچ اتاقی سایه گاه من نبود
شهر ونیز چه تماشائی بود
کشتی دزدای دریائی بود
شب رم با همهء اسقف هاش
شب چشمه های تنهائی بود
هیچ کجا عزیز تر از وطن نبود
هیچ اتاقی سایه گاه من نبود
موزهء مادام توسو خالی بود
جای چهره های پوشالی بود
رقص مه با اتوبوس های سرخ
رقص دار و طرح یک قالی بود
هیچ کجا عزیز تر از وطن نبود
هیچ اتاقی سایه گاه من نبود
صبح شانلیزه مهتابی بود
قصر ورسای آبی آبی بود
مثل خواب سالوادور دالی بود
شهر پاریس شهر بیخوابی بود
هیچ کجا عزیز تر از وطن نبود
هیچ اتاقی سایه گاه من نبود
پیش رو بانوی مشعل دار بود
یک سیاه آنسو ترک بیکار بود
شهر خالی از فرشته سرد بود
بر سر سرخ و سیاه آوار بود
هیچ کجا عزیز تر از وطن نبود
هیچ اتاقی سایه گاه من نبود
درد من کابوس بیدردان بود
من کنارم بود و چه بیجان بود
شب تنهائی بادبادکها
شب آغاز و شب پایان بود
هیچ کجا عزیز تر از وطن نبود
هیچ اتاقی سایه گاه من نبود
هیچ کجا عزیز تر از وطن نبود
هیچ اتاقی سایه گاه من نبود