Nazan Sang


Lyrics by: Jahanbakhsh Pazouki
Mahasti

منم تنها تو این شهر
نترسون منو از قهر
تو جامی که به عشق تو می نوشم
نکن زهر نکن زهر
نکن زهر نکن زهر
تو این شهر هزار در
با این حوصله تنگ
به جامی که به عشق تو می نوشم
نزن سنگ نزن سنگ
نزن سنگ نزن سنگ
خیال کن که یه آهو
یه صحرا رو دویده
زیر تابش آفتاب
به یک سایه رسیده
خیال کن که تو ساحل
به غیر از تو کسی نیست
قریقم منو پرسد
به غیر از نفسی نیست
هنوز چهره پر گرد راهه
منو تنها گذاشتن گناهه
نمی خوام این و باور کنم من
که بخت منه خوشبخت سیاهه
منو تنها گذاشتن گناهه گناهه گناهه
خیال کن که یه آهو
یه صحرا رو دویده
زیر تابش آفتاب
به یک سایه رسیده
خیال کن که تو ساحل
به غیر از تو کسی نیست
قریقم منو پرسد
به غیر از نفسی نیست
هنوز چهره پر گرد راهه
منو تنها گذاشتن گناهه
نمی خوام این و باور کنم من
که بخت منه خوشبخت سیاهه
منو تنها گذاشتن گناهه گناهه گناهه
منم تنها تو این شهر
نترسون منو از قهر
تو جامی که به عشق تو می نوشم
نکن زهر نکن زهر
نکن زهر نکن زهر
تو این شهر هزار در
با این حوصله تنگ
به جامی که به عشق تو می نوشم
نزن سنگ نزن سنگ
نزن سنگ نزن سنگ
به جامی که به عشق تو می نوشم
نزن سنگ نزن سنگ
نزن سنگ نزن سنگ
به جامی که به عشق تو می نوشم
نزن سنگ نزن سنگ