Naji Shargh


Lyrics by: Ardalan Sarfaraz
Ebi

من تو را می بینم استخوانی بر پوست
به گدایی رفتی بر در دشمن و دوست
من تو را می بینم تشنه تر از دیروز
آن که نان می دهدت نان تو در کف اوست
خاک تو سفره ی تو سفره ی تو از کیست
سفره ی دنیا پر سفره ی تو خالیست
همه جا منتظرند همه کس می پرسند
ناجی شرق کجاست؟آن که جنس خود ماست
ناجی شرق تویی ناجی شرق منم
من که با دیدن توهمه جا می شکنم
من که با دیدن توهمه جا می شکنم
از چه رو خاک زمین شده تقسیم چنین
یک جهان صدها دست مرزها مرز شکست
من جهان سوم تو جهانی دیگر
سهم تو هرچه که هست سهم من خون جگر
سهم از ما بهتران ثروت و امن و امان
سهم پا برهنه ها فقر و زندان و بلا
در میان سه جهان مرز و دیوار از اوست
دشمن بازی ساز رفته در قالب دوست