Miparastamet


Hayedeh

به صبح نیمه روشنی
که زد طلوع عشق ما
قسم که می پرستمت
به آن سپیده سحر
به این غروب غم فزا
قسم که می پرستمت
به عشق پاکت
شدم هلاکت
به قبله شد تار
روم به خاکت
در این جوانی ز غصه پیرم
مشو تو راضی که من بمیرم
به اولین نگاه من
که شد پر از اشاره ها
قسم که می پرستمت
به این قسم ها دل تو یار دل من نشود
دیوانه ای چون تو که غم کار دل من نشود
به قطره های اشک غم
به شعله های آه دل
قسم که می پرستمت
به نیمه های آن شبی
که گفته ام خدا خدا
قسم که می پرستمت
قسم که می پرستمت
قسم که می پرستمت
قسم که می پرستمت